دکتر مهران حسنی
دبیر و نایب رئیس انجمن گردشگری پایدار سبز مازندران
عضوانجمن متخصصان گردشگری ایران
تغییرات تدریجی در سبک و شیوه زندگی، اغلب مردم را شهری و آپارتماننشین کرده است.
فضاهای تنگ و کوچک، مانع جنب و جوش و تحرک کودکان که اقتضاء و لازمۀ سنشان است، شده و بستر فقر حرکتی و به ناچار رویآوری و جایگزین کردن بازیهای رایانهای و حضور در فضای مجازی، به جای بازی د رفضاهای واقعی، باز و مفرح در طبیعت که عوامل تقویت وآسایش و آرامش جسم و روان میشود، را فراهم آورده است.
گردشگری به عنوان صنعتی فراگیر که همه اقشار جامعه فارغ از سن، نژاد، جنسیت و…، را در برمیگیرد، بر مبنای نوع فعالیت، مخاطبین و ماهیت، انواع مختلفی دارد که بخش مهمی از مخاطبین را افرادی به اصطلاح در”سن طلایی” تشکیل میدهند، که کودکان بین سنین 3سه تا 13سال و از نظر بازه سنی در مرحله رشد و یادگیری قرار دارند.
باتوجه به تنوعی که در این صنعت پویا در پاسخگویی به نیازها و علایق افراد و جامعه وجود دارد، گونهِ گردشگری کودک از توانمندی و ظرفیت لازم برخوردار است تا در کنار آموزش و پرورش رسمی در مدارس به عنوان مکمل یادگیری و کسب تجربیات نو و گرانسنگ برای نسل آیندهساز جامعه، و تاثیرگذار بر رشد کل جامعه، نقش و دین خود را ایفا کند.
چرا که بهقول بیکن “سفر نوعی دیگر از آموزش است.” و و گردشگری کودک را باید مدلی آموزشی دانست که بهدلیل عدم وابستگی به آموزش رسمی، به کودکان این امکان را میدهد، که در حین سفر با رویکرد تجربه محورِ آنچه را که میبینند و میشنوند و احساس میکنند، یاد بگیرند.
از منظر و نگاه کارشناسان گردشگری، کودکان در زمره ذینفعان و تاثیرگذاران بر رشد و توسعه گردشگری محسوب میشوند.
سازمان یونیسف نیز گردشگری کودک را نوعی از گردشگری معرفی میکند که طی آن، نیازهای کودکان به توسعه و پیشرفت در سنین مختلف از لحاظ اجتماعی، فیزیکی و ذهنی با آموزش و سرگرمی طی سفر مد نظر قرار میگیرد.
باتوجه به اهدافی که این نوع از گردشگری دنبال میکند و در تعریف سازمان یونیسف هم هویداست، سفر بدون حضور والدین و توسط راهنما انجام شده و به موضوعاتی پیرامون استقلال و مستقل بودن در زندگی، انجام فعالیتهای جمعی و گروهی، پرورش روحیه نوعدوستی و انساندوستی، ایجاد حس مسئولیتپذیری نسبت به حفظ محیط زیست و چگونگی استفاده بهینه از منابع طبیعی به عنوان سرمایه ملی، احترام گذاشتن به باورها و اعتقادات دیگران و محترم شمردن زبان سایراقوام و ملتها، همفکری در حل و رفع مشکلات و معضلات، کسب تجربههای نو و جدید، مدیریت امور در شرایط سخت و دشوار و…، آموزش و تعلیم داده میشود.
البته در این امر، نباید به ویژگیهایی که شخص راهنما و لیدر که نقش مربی و هدایتگر را بهعهده دارد، از نظر دور داشت.
راهنما و لیدر باید آموزشدیده چه از جنبه عمومی و چه به لحاظ تخصصی بوده، و از نظر شخصیتی نیز دارای روحیه بالای مسوولیتپذیری، متعهد، مدیر و در مهارتهای عاطفی و اجتماعی نیز مجرب و ماهر بوده، و از روحیات و احساسات ظریف و شکننده کودکان غافل نباشد.
در کشور ما به این حوزه از گردشگری و اجرای تورهای تخصصی کمتر توجه و به آن پرداخته شده است. باید اذعان کرد در این رسالت مهم شرکتهای خدمات سیاحتی و جهانگردی و راهنمایان گردشگری ایفاگر نقش اصلی با بسترسازی دولت را به عهده داشته، و با رعایت اصول و نظامی که در این نوع از تورها که بهدلیل اهمیت و جایگاه آن باعبارت “کاملاً تخصصی” میتوان از آن یاد کرد، جامع عمل بپوشاند.
ضمن اینکه بهدور از هر گونه بخشینگری، تعامل مفید آموزش و پرورش و جوامع حرفهای، شرکتهای سیاحتی و راهنمایان گردشگری که جنبه قانونی دارند، میتوانند تسهیلگر بوده و حتی در صورت امکان جهت رعایت مقرراتی که دستگاه در این گونه از برنامهها باید به آن پایبند باشد، در قالب تفاهمنامه، طرفین ر ا به تحقق اصول ملزم و پایبند نمایند.
باهمه مزیتها و توصیفاتی که گذشت، و در خصوص نسلی بیان شد که امروزه در تصمیمگیریهای والدین هم برای زمان سفر و هم در انتخاب مقاصد سفر تاثیرگذارند.
همچنین در مواقعی در قامت تصمیمگیرندگان اصلی میباشند، و از جنبه بازاریابی و آیندهنگری، به نسل مشتریان وفادار در سفر و گردشگری تبدیل میشوند که با فرهنگ سفر در دوران رشد و یادگیری آموزش دیدند، و موجب رونق و ارتقاء بازار گردشگری و ایجاد بازاری نو میشوند.
آنها با فرهنگ آموزشدیدهشان به مراتب انرژی کمتری صرف کرده و یا اصلاً در توجیه و تبیین اصول توسعه پایدار گردشگری، و کسب بینش بر اینکه گردشگری را عاملی برای صلح و دوستی ملتهاست در سفرهای برونمرزی، مروج ومعرف کشور ما به عنوان کشوری صلحطلب، بامردمانی خونگرم و مهماننواز در راستای زدودن غبار “ایرانهراسی” بشاند و در سفرهای داخلی به عنوان عامل وحدت ملی
به آن بنگرند، و به عظمت تمدن، فرهنگ و تاریخ کشور خویش افتخار کنند.
به طور قطع ضروری است گردشگری کودک بااراده و جدیت چه از سوی دولت با تکالیف و وظایفی که در این حوزه از زیرساختها و بسترسازیهای محسوس و نامحسوسی که دارد و چه بخش خصوصی که وظایف و تکالیف به مراتب سنگینتری را در تحقق تعلیم و تربیت نسلی که عنقریب وارد جامعه میشوند، عهدهدار کوچکترین تا بزرگترین مناصب و فعالیتها بخشهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خواهند بود و یا در بخش خصوصی به عنوان فعالان در هر عرصهای فعالیت خواهند نمود، دنبال شود.
به یاد داشته باشیم، ما نیازمند نسلی آگاه، مستقل، مسئولیتپذیر، با روحیۀِ استفاده از خرد جمعی در پیشبرد و پیشرفت کاری و… ، و کلام آخر، نسلی برای رشد کل جامعه هستیم.
به امید روزهای روشن
1403/07/20