ترافیک جاده هراز امروز از یک معضل به یک بحران اجتماعی برای مردم آمل و لاریجان تبدیل شده است، مردمی که سالهاست خبرهای مهمی در توسعه شهر را می شنوند و به آنها نوید مترو و فرودگاه داده می شود، در ترافیک های چندین ساعته در 30 کیلومتری آمل به این فکر می کنند که وقتی هنوز در چهاربانده کردن جاده هراز پس از یک دهه هنوز
موفق نشدیم آن را به اتمام برسانیم چگونه می خواهیم مترو و فرودگاه برای شهر بیاوریم؟!
ترافیک هایی که پیر و جوان و کودک و خردسال و نوجوان را آنچنان خسته و دچار بحران روانی می کند، که دلخوشی اندک حاصل این سنت ییلاق روی را به کابوسی برای مردم تبدیل می کند.
اگر بی فرهنگی در رانندگی که در اینگونه ترافیک ها شاهد هستیم را ، بیست درصد ترافیک محاسبه کنیم، هشتاد درصد باقی مانده را تعلل در امور اجرائی جاده و بی تفاوتی در رفع این معضل می توانیم نام ببریم و متاسفانه این همه گلایه و شکایت ها و مطالب در این خصوص نیز تا کنون کوچکترین اثری بر مسئولین محترم نگذاشته است.
ظریفی می گفت شماها هر چقدر بخواهید اعتراض کنید راه به جایی نمی برید، چون این هم حربه ای برای تبلیغات انتخابات است، چون این پروژه باید تا انتخابات بعدی مجلس کش پیدا کند تا در آن زمان جشن افتتاح کامل جاده عاملی باشد برای جذب رأی مردم!
رندی در همین مجلس گفت: پس حافظه تاریخی مردم و این همه مشکلات ترافیکی را چگونه می توان پاک کرد؟!
که همان ظریف ادامه داد مردمی که با وعده و وعید فرودگاه ( که نه به باره نه به دار) این همه ذوق زده شدن و به نمایندشون رأی دادند ، وقتی کار چهاربانده شدن جاده به اتمام برسد باز هم یادشون می ره که چه بلائی سرشون آورده بودن!
این هم حکایتی است که علیرغم تراژدی بودن آن واقعیت جامعه کنونی را ترسیم می کند.
امید است که مسئولین مربوطه همت کنند که بعید است! تا این مشکل و بحران اجتماعی را هر چه سریعتر حل کنند.
نوشین طاهری