Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/sobheamo/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 36

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/sobheamo/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 36

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/sobheamo/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 36

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/sobheamo/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 36

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/sobheamo/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 36

گفتگوی اختصاصی صبح آمل با پیشکسوتان طلایی کشتی آزاد کشور(آیت رضوی، نورالدین رجبی و سید سعید صیاد منش) «کُشتی عشق است و عشق است و عشق»

کم نیست تعداد کسانی که هر ساله در مسابقات ورزشی در رشته های مختلف شرکت می کنند و با کسب مقام برای شهرم افتخار می آفرینند. گاهی دورشان شلوغ می شود و دست و گردنشان پر می شود از لوح های یادبود و حلقه های گل و گاهی با بی مهری خوشحالیشان را تنها با خانواده شان جشن می گیرند. بگذریم…
اوایل شهریور بود که خبر کسب مقام اول کشوری 3 کشتی گیر پیشکسوت آملی در رشته آزاد را شنیدم، در دورانی که اطرافمان پُر شده از کسانی که دست از زندگی هدفمند کشیده اند و روزگارشان را با «هر چه پیش آید خوش آید» می گذرانند و وقتی از مرز 25 سالگی می گذرند با جمله «پیر شدیم، دیگه از ما گذشته»خودشان را توجیه می کنند، نمی توانستم به سادگی از کنار همّت و اراده بی مثال این مردان بگذرم.
گفتگوی کوتاهی را با این قهرمانان داشتم، وقتی پای صحبت هایشان می نشینی بعد از معرفی خودشان نام حمیدرضا آقاجانی توجهت را جلب می کند. فردی که از او به عنوان مربی پایه و نیروی محرک پیشروی یاد می کنند و شروع راهشان را با نام او متصل می دانند. مربی که از سالیان دور با عشق و همت، زحمت زیادی برای کشتی آمل کشید و همه فعالین این عرصه او را به خوبی می شناسند. در ادامه شما مخاطبان و همراهان همیشگی صبح آمل را به مطالعه این گزارش خواندنی دعوت می نمایم، هر چند که تجربیات و فراز و نشیب های زندگیشان در چند سطر نمی گنجد اما خواندن چکیده ای از حرف هایشان خالی از لطف نیست:
سید عبدالرضا(آیت) رضوی، متولد سال 1361 شهرستان آمل، کارشناس مهندسی کشاورزی شاخه علوم دامی و کارشناس ارشد تغذیه دام و طیور است. از سال 87 به کار پرورش شتر مرغ روی آورد که به عنوان کار آفرینی جوان مورد توجه رسانه های مختلف محلی قرار گرفت، علاوه بر آن در مشاور املاک نیز فعالیت دارد. تلاش را سرلوحه زندگیش قرار داده و معتقد است خواستن توانستن است:
از کودکی کشتی را می شناختم و به خاطر تاثیر پذیری از دائیم حمیدرضا آقاجانی سال 73 در 12 سالگی تمرینات کشتی را زیر نظر او آغاز کردم. در دوره نوجوانان و جوانان و دانشجوئی عناوینی در حد استانی و کشوری داشتم، چندین دوره هم در کشتی محلی لوچو شرکت کردم و پیروز شدم. از سال آخر جوانان به دلیل پارگی تاندون و شکستگی مچ دستم در رده بزرگسالان حضور نداشتم، شدت آسیب دیدگی مرا از کشتی دور کرد تا سال 85 که به توصیه حمیدرضا آقاجانی وارد حیطه مربیگری شدم و 2 سال در باشگاه دهقان و تختی مشغول بودم.
«دیگر همه توجهم به کارم بود»
سال 87 بود که تصمیم گرفتم با توجه به رشته تحصیلیم به کار پرورش شترمرغ بپردازم و با موانعی که پیش رو داشتم و سختی زیاد کار را شروع کردم. از همان زمانی که به طور جدی وارد بازار کار شدم، مربیگری را کنار گذاشتم. دیگر همه توجهم به کارم بود و به ندرت به تمرین کشتی می پرداختم. با گذشت زمان درگیر کار مشاور املاک هم شدم و بخش اعظم زندگیم را کار تشکیل می داد.
«قصد تمرین حرفه ای را نداشتم»
زمانی که تصمیم گرفتم تمرینات را از سر بگیرم اصلا قصد تمرین حرفه ای را نداشتم اما وقتی شروع کردم تصمیمم را گرفتم که تا انتهایش بروم و در مسابقات شرکت کنم، علاوه بر حمید آقاجانی این اواخر زیر نظر آقای بختیاری و تقوی نیا از مربیان زحمت کش کشتی آمل هم تمرین می کردم. مربی بدنسازیم جناب آقای حسین افشان بود که زحمت زیادی برایم کشید.
«مسابقات استانی در سطح بسیار بالایی قرار دارد»
در رقابت های قهرمانی استان که آمل میزبان بود، متاسفانه مسابقات با آن جمعیت بسیار زیاد در فضایی نه چندان مناسب برگزار شد. زمانی که 80% مازندرانی ها در سطح کشور روی سکو هستند و 60% آنها اول هستند مسابقات استانی در سطح بسیار بالایی قرار دارد، با یاری خدا توانستم مقام اول را کسب کنم و به مسابقات کشوری تبریز راه یافتم.
«مدال طلا با مغلوب کردن او واقعا لذت بخش بود»
زمانی که به تبریز رفتم به خودم اعتماد داشتم و هدفم سکوی اول بود و باید اول می شدم، در گروه سنی A (35 تا 40 سال) وزن 78 کیلوگرم 4 کشتی گرفتم، حریف هایم را نمی شناختم اما قدرترین آنها حریف فینالم از همدان بود که عنوان قهرمانی جهان را داشت، مقام اول و مدال طلا با مغلوب کردن او واقعا لذت بخش بود.
«وزن کِشی را هم بسیار بد اجرا کردند»
میزبانی مسابقات تبریز بسیار ضعیف بود، روز اول خوابگاه را تحویل ندادند و مجبور شدیم به هتل برویم. مکان وزن کشی با مکان مسابقات و خوابگاه فاصله بسیار زیادی داشت، وزن کشی را هم بسیار بد اجرا کردند، در گرمای سالن 3 تا 4 ساعت زمان برد.
«جز سالن چیز دیگری خوب نبود»
سالن مسابقات بسیار شیک و تمیز بود با ظرفیت بالا و تشک های مناسب با تعداد کافی، اما پشتیبانی ضعیف بود. یعنی جز سالن چیز دیگری خوب نبود. با وجود سنین نسبتا بالای شرکت کنندگان و الزام حضور پزشک و آمبولانس، متاسفانه این مورد هم از قلم افتاده بود. بدون وقفه و بدون تایم مناسب استراحت کشتی گرفتن، شرایط را مشکل تر می کرد و پیروزی در این شرایط دلچسب تر بود.
«هدفم پیشروی است»
با یاری خداوند خودم را برای مسابقات جهانی بلغارستان آماده می کنم و تمام تلاشم برای موفقیت است، مهم نیست چه شرایطی در انتظارم است، هر چه که پیش بیاید هدفم پیشروی است و فقط موفقیت را می بینم تا ببینیم خدا چه می خواهد.
«اعتماد به نفسشان را از دست می دادند»
همانطور که گفتم سطح کشتی مازندران بسیار بالاست و به همان نسبت در سطح کشور زمانی که استان های دیگر می بایست با مازندران کشتی بگیرند اعتماد به نفسشان را از دست می دادند و می دیدیم که به نوعی از تیم مازندران حساب می برند.
« کشتی گیرها حمایت نمی شوند»
با همه این شرایط باز هم کشتی گیرها حمایت نمی شوند، حتی هزینه مسابقات را خودشان متحمل می شوند، با اینکه می دانم هیئت بودجه آنچنانی ندارد اما انتظار می رود برای حل مشکلات مالی به فکر باشند تا اسپانسر بگیرند. مسئولینی که منتظرند مقامی کسب شود تا خودی نشان بدهند، کاش قبل از اینها به فکر حمایت باشند.
«از کار و کاسبی می مانند»
ورزشکاری که به این نقطه می رسد در طول سال هزینه های بالایی دارد، از غذای مصرفی تا لباسی که هر چند وقت در تمرین از بین می رود، حتی با کوچکترین آسیب دیدگی مجبور به چکاپ و درمان سریع هستند و بخاطر تایم زیاد تمرین از کار و کاسبی می مانند.
«درد و آسیب تا آخر عمرت همراهت می ماند»
کشتی ورزشی نیست که از آینده آن با خبر باشی با کوچکترین آسیب ممکن است مجبور بشوی برای همیشه آن را کنار بگذاری و درد و آسیب تا آخر عمرت همراهت می ماند، با این وجود حتی بیمه خاصی هم برای گیران در نظر نمی گیرند.
«برای شروع ورزش هیچ زمانی دیر نیست»
ما ایرانی هستیم و از نژاد آریایی، همیشه قرص و محکم هستیم و همه جا ثابتش کردیم. چه در ورزش و چه در جنگ. برای شروع ورزش هیچ زمانی دیر نیست اما بهتر است از سنین پایین باشد، والدین فرزندان را به ژیمناستیک بفرستند تا آماده شوند و بعد کودک وارد رشته ورزشی مورد علاقه اش بشود. لازمه رسیدن به موفقیت این است که هیچگاه نظرشان را تحمیل نکنند و حتما علاقه کودک را در نظر بگیرند.
«خواستن توانستن است»
توصیه ام به جوانتر ها این است که زندگی سالمی در کنار تفریح داشته باشند، هدفشان مشخص باشد و برای رسیدن به آن برنامه ریزی و تلاش مستمر داشته باشند. قبلا هم در مصاحبه ام با همکارتان در مورد شغلم گفتم باز هم تکرارش می کنم» خواستن توانستن است».
«حرف آخر»
از خانواده ام که حامی ام بوده اند و دوست عزیزم سامان طاهری تشکر می کنم که در همه این سالها در فراز و نشیب ها با من بودند و دلگرمم می کردند.
نورالدین رجبی، متولد 1358شهرستان آمل، متأهل است و یک پسر 8 ساله به نام راستین دارد. در شرکت لبنی هراز مشغول به کار است و علاوه بر آن مربیگری نیز می کند. آرزویش این بود که فرزند اولش پسر باشد و طلای مسابقات پیشکسوتان را به گردنش بیاویزد:
از کودکی به فوتبال علاقه مند بودم، پدرم علاقه زیادی به کشتی داشت و در مسابقات محلی کشتی می گرفت. همیشه از من می خواست مسابقات کشتی را تماشا کنم، به مرور با تماشای کشتی علیرضا و رسول خادم به کشتی علاقه مند شدم و در 13 سالگی از باشگاه تختی زیر نظر حمیدرضا آقاجانی و بهزاد نصیری تمریناتم را شروع کردم. در همان سال در مسابقات استانی مقام دوم را آوردم و به کشوری راه پیدا کردم. بعد از آن هم چندین بار در مسابقات مختلف مقام آور شدم.
«به دلیل ناحقی هایی که شد به مسابقات کشوری راه پیدا نکردم»
سال 1385 با اینکه در مسابقات استانی با مقام اول ستاره شدم به دلیل ناحقی هایی که شد به مسابقات کشوری راه پیدا نکردم و نفر چهارم استان به این مسابقات رفت. بخاطر حسرت هایی که در دلم بود از کشتی فاصله گرفتم، 2 یا 3 هفته ای گذشته بود که با صحبت های حمید آقاجانی دوباره تمریناتم را شروع کردم و به مسابقات کارگران استان رفتم و پس از کسب مقام اول به رقابت های کشوری راه پیدا کردم و سوم شدم. با تأخیر مسابقات جهانی در ایتالیا نفرات اول تا سوم را به اردوی انتخابی بردند و من مقام چهارم جهانی را کسب کردم.
« با آمادگی که داشتم در بزرگسالان
کشتی گرفتم»
زمان خدمت سربازی نیز همچنان به فعالیتم ادامه دادم تا زمانی که بعلت شکستن دستم به مسابقات نرفتم و یک ماه نمی توانستم کار کنم. با بهبود یافتن دستم تمریناتم را از سر گرفتم و بعد از شرکت در مسابقات استانی و کشوری به جام یاخوف قزاقستان رفتم. در رده نوجوانان بودم اما با آمادگی که داشتم در بزرگسالان کشتی گرفتم که چهارم شدم. سال 2015 نیز در مسابقات جهانی یونان شرکت کردم که مهم ترین اتفاق زندگیم بود، با سختی زیاد و بدون امکانات وزن کم کردم و بسیار ضعیف شدم، اما مقام سوم را آوردم و برنز گرفتم.
«کشتی حرفه ای را کنار گذاشتم»
سال 93 در رقابت های استانی که در پل سفید برگزار شد متوجه شدم همانند قبل نیستم و بخاطر بالا رفتن سن آنگونه که خودم دوست دارم نمی توانم کشتی بگیرم و کشتی حرفه ای را کنار گذاشتم، سه سال است که عضو تیم ملی پیشکسوتان هستم.
« 4روز به مسابقات مانده بود که دچار دَررفتگی کتف شدم»
تیر ماه در مسابقات استانی که با میزبانی آمل برگزار شد شرکت کردم و با کسب مقام اول برای رفتن به مسابقات کشوری تبریز انتخاب شدم. 4 روز به مسابقات مانده بود که دچار دَررفتگی کتف شدم و به اتاق عمل رفتم، پزشکم مرا از ادامه تمرین و مسابقات منع کرد اما من با پافشاری به فکر رفتن بودم. زحمت زیادی کشیده و در استان اول شده بودم و علاوه بر آن اسامی ما اعلام شده بود و امکان جایگزینی وجود نداشت.
«فقط از خدا و امام رضا کمک می خواستم»
با طب سوزنی و چسب های نگه دارنده با استرسی بسیار زیاد خودم را به مسابقات رساندم. در وزن 70 کیلوگرم گروه سنی A (35 تا 40 سال) قرار گرفتم و 4 کیلو هم وزن کم کردم اما خدارا شکر خیلی اذیت نشدم. به خاطر آسیب دیدگی واقعا فکر نمی کردم که بتوانم موفق شوم و فقط از خدا و امام رضا کمک می خواستم که با وجود سطح بالای مسابقات و حریف قَدَر تبریزی در فینال با امتیاز بالا موفق به کسب مقام اول و مدال طلا شدم و واقعا از بُردم خوشحال شدم.
«باید تا 6 ماه از تمرینات سنگین دور باشم»
هدفم این بود که برای جهانی به کشور بلغارستان بروم اما پزشک وضعیت کتفم را تأیید نمی کند و احتمال آسیب شدید تر و غیر قابل جبران را می دهد که باید تا 6 ماه از تمرینات سنگین دور باشم و اگر خدا بخواهد پس از بهبودی کتفم تمرینات را شروع می کنم تا برای مسابقات سال آینده آماده شوم.
«برایشان آرزوی موفقیت می کنم»
اراده آقای رضوی و صیاد منش خیلی برایم جالب و قابل تحسین بود، با فاصله نسبتاً زیادی که از کشتی داشتند و حریف های قَدَر بسیار خوب پیش رفتند، واقعا خوشحال شدم. برایشان آرزوی موفقیت می کنم و مطمئنم با همین روال یکی از مدال آوران جهانی می شوند.
«هیچ چیز به راحتی به دست نمی آید»
به شدت به ورزش وابسته ام و اگر از تمرین دور شوم بدنم درد می گیرد، برنام ام را به گونه ای تنظیم می کنم که به تمرینات روزانه ام برسم. در این راه سختی زیادی کشیدم و تمرینات سخت و زیادی داشتم، به طور مثال همین روال کم کردن وزن شرایط کشتی گیر را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد و تمرکزش را می گیرد. برای رسیدن به مقام و مدال باید راه سختی را برویم. هیچ چیز به راحتی به دست نمی آید خدا می گوید از تو حرکت از من برکت.
«باید تجربیاتمان را در اختیار جوانان بگذاریم»
وضعیت کشتی فرنگی در آمل به نسبت خوب و رو به رشد است اما کشتی آزاد بالغ بر 8 سال است که بسیار ضعیف شده، ما برای انتخابی در همین آمل باید بیشتر از 5 کشتی میگرفتیم تا به استان راه پیدا کنیم زیرا همه قوی و مصمم بودند. معتقدم باید تجربیات مان را در اختیار جوانان بگذاریم تا جایگزین ما شوند، به همین علت هم با پیشنهاد آقای اسماعیلی 4 ماه است که در دانشگاه شمال مشغول مربیگری هستم.
«زیر گیری و سَگَک از شِگردهایم است»
الگویم از کودکی خادم بود، زیر گیری و سَگَک از شِگردهایم است اما در کل هر فنی را ببینم و خوشم بیاید تمام سعی ام را می کنم تا یاد بگیرم. آقایان میلاد عابدی، ایرج نائیج و رضا عظیمی از مربی هایی هستند که زیر نظرشان کار کردم.
«پسرم راستین را هم از 4 سالگی به ژیمناستیک فرستادم»
در خانواده علاوه بر پدرم و من، برادرم نیز به صورت حرفه ای در رشته هندبال فعالیت می کرد. پسرم راستین را هم از 4 سالگی به ژیمناستیک فرستادم و از زمانی که خودم مربی گری را شروع کردم با من به سالن کشتی می آید.
«بزرگترین آرزوها و علایقم»
یکی از بزرگترین آرزوها و علایقم این بود که فرزند اولم پسر باشد و دیگری مدال طلای پیشکسوتان بود. موسیقی شاد و روزنامه ورزشی را دوست دارم، اخبار ورزشی و فوتبال را هم دنبال می کنم.
«حمایت از کشتی گیران ضعیف است»
آقای دادگر و ایرج نائیج از اسپانسرهای خوب مازندران هستند، اما در کل حمایت از کشتی گیران ضعیف است و اکثراً با هزینه خودشان یا همکاری دوستانشان به مسابقات می روند. مسئولین و رسانه ها باید بیشتر به ورزشکاران توجه کنند، آنها سرمایه های مملکت هستند باید از آنها حمایت کرد و پیگیرشان بود، مربی و هیئت هم همینطور باید جوانان را ترغیب کنند.
«اولویت علاقه خود کودک است»
به نظرم زیر 7 سال برای شروع کشتی کودکان خیلی مناسب نیست، چون ضعیف می شوند و رشدشان متوقف می گردد. اول باید از ژیمناستیک شروع کنند تا بدنشان آماده شود. با همه این تفاصیر اولویت علاقه خود کودک است که باید مورد توجه قرار بگیرد.
«حرف آخر»
از خانواده ام ممنونم که همیشه مرا حمایت کردند: مادرم که واقعا برایم زحمت کشید، پدرم که در تمامی مراحل کنارم بود و همسرم که با همه سختی ها راه را برای پیشرفتم هموار کرد.
سید سعید صیادمنش، متولد 1355شهرستان آمل، متأهل است و یک پسر 16 ساله به نام الهیار دارد که ستاره ی تیم ملی فوتبال نوجوانان است و از او به عنوان رونالدوی کوچک نام می برند. تنها حرفه اش مربی گری کشتی ست. همیشه از زندگیش راضی بوده و با ارزش ترین چیز زندگیش ایمان به خداست:
به دلیل علاقه بسیار زیاد و عشق قلبی که از کودکی داشتم از سال 1369 در 14 سالگی از باشگاه قنبری و با آقایان حمیدرضا آقاجانی و بهزاد نصیری و حسین اسماعیلی وارد عرصه ی کشتی شدم.
«طعم شیرین قهرمانی کشور»
2 سال بعد یعنی سال 1371 در مسابقه ی جوانان استان شرکت کردم، با اینکه سابقه ی کمی داشتم و اولین تجربه ام بود اول شدم و به کشوری راه یافتم. در رده جوانان رشته آزاد وزن 54کیلوگرم ستاره مسابقات جوانان ایران شدم»طعم شیرین قهرمانی کشور»
«موفق به کسب مقام دوم و مدال نقره شدم»
سال 1374در جام بین المللی قزاقستان موفق به کسب مقام دوم و مدال نقره شدم ، سال 75 هم در جام بین المللی پورزن در ساری مقام سوم را آوردم . سال76 پس از کسب مقام اول در بسیج کشور به سپاه رفتم که در آنجا هم اول شدم و به ارتش رفتم و این رویه با مقام اول ارتش پایان یافت.سال 78 در مسابقات تیم ملی بزرگسالان که در تهران برگزار شدم موفق به کسب مقام سوم شدم.
«کشتی را کنار گذاشتم و 10 سال از آن دور بودم»
از همان سال 78 به دلیل مشکلاتی که برایم پیش آمد کشتی را کنار گذاشتم و 10 سال از آن دور بودم، با پا در میانی هیئت کشتی و علاقه ای که در وجودم بود به کشتی بازگشتم.
«قسمت به گونه ای رقم خورد که وارد حیطه مربی گری شدم»
از سال 80 قسمت به گونه ای رقم خورد که وارد حیطه مربی گری شدم، از باشگاه دهقان درویش خیل کارم را آغاز کردم و بعد تختی. در حال حاضر هم در باشگاه آکادمی حداد با دوست عزیزم سهیل حداد که قهرمان پیشکسوتان جهان است مشغول هستم. از شاگردانم آقایان مجتبی میرزائی، حامد شاهکلایی، محمد مویدی، علیرضا حاتمی و چند نفر دیگر به مسابقات کشوری و جهانی راه یافتند.
«عشقی که داشتم باعث شد ادامه بدهم»
بازگشت به کشتی با توجه به فاصله به نسبت طولانی که از آن داشتم کمی اذیتم کرد اما عشقی که داشتم باعث شد ادامه بدهم. بعد از تعطیلات نوروز بود که تصمیم گرفتم و تمریناتم را شروع کردم.
«از قبل به خودم ایمان داشتم»
تیرماه در مسابقات پیشکسوتان استانی در آمل شرکت کردم و بعد از کسب مقام اول به مسابقات کشوری راه پیدا کردم. در تبریز بدون کم کردن وزن در 78 کیلوگرم گروه سنی B (41 تا 45 سال) قرار گرفتم. با 4 نفر کشتی گرفتم و با شکست دادن حریف فینالم از تهران که سال گذشته قهرمان جهان شده بود مقام اول و مدال طلا را بدست آوردم، از قبل به خودم ایمان داشتم، گویی به من الهام شده بود که می بَرَم.
«می روم که اول شوم»
با امید به خدا برای مسابقات قهرمانی جهان در کشور بلغارستان آماده می شوم تا ببینیم خدا چه می خواهد. برایم مهم نیست که حریف هایم چه کسانی خواهند بود، فقط می روم که اول شوم.
«به دلیل شرایط سنی و احتمال بسیار زیاد آسیب دیدگی نمی شود فشار آورد»
روزانه 2 تا 3 ساعت تمرین می کنم، با اینکه خداروشکر تا کنون دچار آسیب دیدگی نشدم، اما به دلیل شرایط سنی و احتمال بسیار زیاد آسیب دیدگی نمی شود فشار آورد. کشتی و دو و میدانی و تمرینات هوازی انجام می دهم. الگویم «آدام ساتیُف روسی» بود که سبک کشتی من هم تقریبا همانند سبک اوست، اُوِیس ملاح نیز از الگوهایم است.
«باید به کشتی گیرها مخصوصا جوانترها توجه شود»
ایران از نظرفنی از کشتی روز عقب است اما در نگاهی کلی سطح کشتی مازندران خوب است. در آمل هم وضعیت کشتی فرنگی بد نیست اما چند سالی است که فعالیت در رشته آزاد ضعیف شده است. باید به کشتی گیرها مخصوصا جوانترها توجه شود و به آنها بها بدهند، حمایتشون کنند تا به مسابقات جهانی و بین المللی بروند. هیئت کشتی قول کمک هایی را می دهد ولی در کل هزینه ها به عهده خود کشتی گیران است که امیدوارم بیشتر به فکر باشند.
«پسرم از کودکی علاقه و استعداد
زیادی در فوتبال داشت»
دائی و خانواده پدری به کشتی محلی لوچو علاقه داشتند اما به صورت حرفه ای کسی در خانواده کشتی کار نمی کرد، بعد از من برادرم هم وارد این رشته شد و در سطح استانی فعالیت کرد. پسرم از کودکی علاقه و استعداد زیادی در فوتبال داشت و با علاقه وارد این رشته شد، اکنون هم عضو تیم ملی نوجوانان است.
«ورزشی که خدا به آن نظر دارد»
خانواده صد در صد حمایتم می کنند، هم شغلم و هم علاقه ام این است و فقط برای همین کار ساخته شده ام. تنها ورزشی است که در آن پول چندانی نیست و فقط و فقط علاقه و عشق قلبی ست. ورزشی که خدا به آن نظر دارد و تا دوران پیری نیز همراهت هست و من تا جایی که توان دارم ادامه می دهم.
«همیشه از زندگیم راضی بوده ام»
با ارزش ترین چیز زندگیم ایمان به خداست و همیشه از زندگیم راضی بوده ام. سطح درک انسان به اندازه ای نیست که همه چیز را بپذیرد گاهی ممکن است در لحظه از اتفاقات ناراحت شود اما بعد ها به حکمت آن پی می برد.
«کار و شاگردانم از لذت های زندگیم هستند»
علاقه و انگیزه و حمایت خانواده برای این ورزش خیلی مهم است. و مهم تر از آن مربی پایه است که باید فنی باشد تا بعد ها به مشکل نخورند. کار و شاگردانم از لذت های زندگیم هستند که بعضی ها حتی با وجود مخالفت خانواده با علاقه زیادی اصرار به ادامه دارند .
«حرف آخر»
از خانواده و دوستانم خیلی سپاسگذارم که به من انگیزه رفتن به مسابقات را دادند، حتی تمام هزینه هایم را برای مسابقات جهانی فراهم کردند.

اشتراک گذاری این مطلب در :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

در ادامه , بخوانید ....

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری این مطلب در :

گفتگوی اختصاصی صبح آمل با خانم مهندس سمانه هندویی معاونت مالی و اداری شرکت های گروه هندویی و عضو هیئت امنای شهرک شهدای تشبندان محمودآباد: واقعیت این است که در دنیای امروز ‌ صدای مردان چنان بلند شده است که گاهی، شاید برای ایجاد تعادل، باید از مردها خواست تا کمی سکوت کنند تا صدای زنان موفق دنیا بهتر شنیده شود