Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/sobheamo/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 36

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/sobheamo/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 36

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/sobheamo/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 36

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/sobheamo/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 36

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/sobheamo/public_html/wp-content/plugins/elementor-pro/modules/dynamic-tags/tags/post-featured-image.php on line 36

استقبال متفاوت دهه پنجاهی‌های آملی از آغازسال تحصیلی

فرش قرمز پهن شده است؛ طاق نصرتی هم بر پا کرده‌اند، پیرمردهای خوش ذوق؛ 250 شاخه گل به تعداد دانش‌آموزان مدرسه در دست دارند و منتظر اند، آقای ناظم زنگ را به صدا در آورد، صدای جیرینگ جرینگ زنگ که به صدا در می‌آید، چکش به صفحه فلزی می‌خورد و این آغاز حرکت پسرها است بر روی فرش قرمز؛ گل ها را از دانش آموزان دهه 50 می‌گیرند و به سوی کلاس ها روانه می‌شوند. این پیرمردهای متفاوت، از تفریحات کنار هم روزگار خوشی برای خود ساخته‌اند؛ هر سال روز معلم را بسیار بزرگ برگزار می‌کنند، معلم‌هایشان را یکی یکی شناسایی کرده و آنان را به جمع خود دعوت می‌کنند.

دوره‌های سه و چهار ماه در میان دارند و بازهم مانند روزگار کودکی؛ کنار هم اوقات سپری می‌کنند.
به جستجوی معلم‌های دهه 50 خود تا خارج از کشور نیز سراغ گرفته‌اند و برخی را در نیز در آرامگاه‌ها یافته‌اند، به سراغ همکلاسی خود هم تا خارج از کشور هم رفتند و در ایرلند توانستند پیدایش کنند تا امروز در مدرسه سر صف حاضر شود.
سالروز تولد هم را مفصل و بزرگ برگزار می‌کنند و اینکه این دهه پنجاهی‌های پرانرژی روزگار متفاوتی دارند، یکی سفیر شده و یکی وکیل، یکی کارمند شده و یکی هنوز در کوچه سابق پدری زندگی می‌کند، دیگری رفته است سراغ کار و یکی دکترا گرفته است، هرچه هست امروز در کنار هم هستند.
این گروه از دانش آموزان دهه 50 مدرسه طالب آملی، هر روز کارهای متفاوتی می‌کنند، از سال گذشته رفته‌اند سراغ مدرسه قدیمی خودشان که هنوز پابرجاست، تعدادی از این پیرمردهای متفاوت، عضو هیأت امنای این مدرسه شده‌اند و برای مدرسه سابق خود اما برای دانش آموزان دهه80 آینده را ترسیم می‌کنند و می‌سازند.
برای مدرسه کمک‌های خیران را جمع‌آوری می‌کنند و دانش‌آموزان نخبه مدرسه را تشویق می‌کنند، معلم های سابق را به مدرسه دعوت می کنند و خود در کنار دبیران امروز ایستاده‌اند.
دانش‌آموزان دهه 50 مدرسه طالب آملی آمل، در بازگشایی مدارس مهرماه 98، به استقبال دانش‌آموزان دهه 80 این مدرسه رفتند تا استقبالی متفاوت برای آنان رقم بخورد.
حیاط مدرسه مملو از جمعیت بود؛ پسرک‌های ریز و درشت یونیفرم پوشیده، محوطه را یک دست آبی سرمه‌ای کرده است.

صبح روز شنبه 30 شهریور است، نفس‌های آخر تابستان، درب‌های مدرسه باز می‌شود و حیاط صدای از جلو نظام را می‌شنود، حضور پسرک‌های بازیگوش و حراف در حیاط چشم انداز جدیدی نیست اما حضور پیرمردها در محوطه خبر از ماجرایی متفاوت دارد.
70 پیرمرد دهه 50 که 40 سال پیش خود همان پسرک‌های بازیگوش بودند، امروز به استقبال آمده‌اند تا مهرماه را در کنار این دانش‌آموزان باشند. معلم‌های آن دهه را نیز به همراه خود آورده بودند.
از جلو نظام؛ آغاز حیات دوباره مدرسه است، طنین کلام خدا و سپس سرود جمهوری اسلامی که تمام می شود، پسرها می‌دانند بیش از همیشه باید سکوت کنند، آقای مدیر می‌خواهد حرف بزند؛ قوانین را یادآوری کند، اصلا خوشامد بگوید و سال تحصیلی جدید را تبریک بگوید. خواندن دکلمه و دعا توسط همان دانش آموزی که ۴۸ سال پیش هر روز آن را اجرا می کرد امروز نیز آن پسرک دیروز و پیرمرد امروز بار دیگر آن را در سر صف اجرا کرد.
بعد نوبت رئیس آموزش و پرورش می‌رسد که او نیز از باب اهمیت درس و مدرسه می‌گوید. دکلمه‌ای خوانده می‌شود، پیرمردها از 50 دانش آموز برتر سال گذشته مدرسه تقدیر می کنند و قول می دهند سال آینده تشویق‌های نخبگان این مدرسه مفصل تر باشد.
فرش قرمز پهن شده است؛ طاق نصرتی هم بر پا کرده‌اند، پیرمردهای خوش ذوق؛ 250 شاخه گل به تعداد دانش‌آموزان مدرسه در دست دارند و منتظر اند، آقای ناظم زنگ را به صدا در آورد، صدای جیرینگ جرینگ زنگ که به صدا در می‌آید، چکش به صفحه فلزی می‌خورد و این آغاز حرکت پسرها است بر روی فرش قرمز؛ گل ها را از دانش آموزان دهه 50 می‌گیرند و به سوی کلاس ها روانه می‌شوند.
این گروه برنامه‌های دیگری دارد؛ سرزندگی و شادی در برنامه‌هایشان موجب می‌زند، راه که می‌افتند بروند سمت کلاس‌ها شیطنت رهایشان نمی‌کند، از دانش‌آموزان بیشتر جنب و جوش دارند. قرار گذاشته‌اند دورهمی اشان یک دهه که شد با نوه هایشان بر سر کلاس‌ها حاضر شوند.

اشتراک گذاری این مطلب در :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

در ادامه بخوانید ....

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری این مطلب در :

گفتگوی اختصاصی صبح آمل با خانم مهندس سمانه هندویی معاونت مالی و اداری شرکت های گروه هندویی و عضو هیئت امنای شهرک شهدای تشبندان محمودآباد: واقعیت این است که در دنیای امروز ‌ صدای مردان چنان بلند شده است که گاهی، شاید برای ایجاد تعادل، باید از مردها خواست تا کمی سکوت کنند تا صدای زنان موفق دنیا بهتر شنیده شود