دکتر مهران حسنی
دبیر و نائب رییس انجمن گردشگری پایدارسبز مازندران
صنعت گردشگری دارای پیشزمینهها و پیشفرضیههای متعددیست که یکی از آنها نیازهای فرهنگی و میل جوامع مختلف به مقولۀ گردشگری فرهنگی و زیرمجموعۀ آن گردشگری مردمشناسی است.
از اهداف اقتصاد گردشگری در گونۀ گردشگری فرهنگی که براساس آمارهای سازمان جهانی توریسم، 37 درصد از جمعیت گردشگران دنیا را به خود اختصاص داده، میتوان به مبادلات اقتصادی موجود در حوزه فرهنگ اشاره کرد. که باساماندهی در دورهای که از آن به عنوان گردشگری “تجربهمحور” اعم از آموزش، دانش و بازاریابی تجربهمحور یاد میشود، در راستای توسعه ملی و باتوجه به سیاستهای تکلیفی دولت در بخش گردشگری که مواردی چون افزایش درآمد گردشگری، توزیع تقاضای گردشگری در فصول و مناطق مختلف کشور، حمایت از علائق مصرفکنندگان، افزایش کیفیت محصول و محیط گردشگری، نیز توسعه پایدار حوزه گردشگری را شامل میشود، بهره لازم را برد.
طی چند سال اخیر، از جمله سیاستهای دولت، توجه خاص و ویژه به شکلی از گردشگری با عنوان بومگردی و اقامتگاههای بومگردی یا اکوتوریسم بوده است. این موضوع با گذشت بیش از یک دهه با جایگاهی که در بین گردشگران و علاقهمندان به فرهنگهای سنتی حاکم بر مناطق طبیعی پیدا کرده و اقبال عمومی به سمت آنها، توجه مضاعف به این پدیده را اجتنابناپذیرمیکند.
براساس گزارش و یافتههای پژوهشی سازمان جهانی توریسم، اکنون با نسلی از گردشگران فرهیخته که به میزان بیشتری جویای آگاهیهای جدید و سرمایه فرهنگی هستند و همچنین جویای معنای افزونتر از زندگی خویش بوده و در تجارب شخصی، خواهان اصالت زیادتری میباشند، روبرو هستیم.
و به همه این مسائل مهم، میتوان وابستگی دو طرفهای که بین گردشگری و مواریث فرهنگی بهوجود آمده و روزبه روز مشهودتر میشود، اشاره کرد و آن را بیش از گذشته مورد توجه قرار داد.
در حالیکه مواریث فرهنگی و معنوی مبنایی برای رشد گردشگری است، گردشگری نیز این توان و قدرت را دارد تا سرمایه لازم برای حفاظت از مواریثی با جنبههای هویتی و یادگاری از گذشتگان که مرور زمان و زندگی ماشینی بخش عمدهای از آنها را منسوخ کرده و به ورطه فراموشی سپرده، را فراهم و این یادمانهای تاریخی و فرهنگی را احیاء و ترویج نماید؛ یادگارانی از تجربه زندگی به سبک اقوام مختلف ایرانی، خوردن غذاها و نوشیدنیهای محلی با همان اصالت و به همان سبک و سیاق، آشنایی با صنایع دستی، سنتها و آیینهای مذهبی و بومی، شبمانی در خانههایی که دارای معماری بومی، اصیل و حائزِ رنگ و بوی فرهنگ مقصد است.
مازندران، یکی از استانهای کشور است که به جرات میتوان گفت از همۀ قابلیتهای لازم در گردشگری فرهنگی و مردمشناسی، با ریشه داشتن در فرهنگ ایرانی-اسلامی برخوردار است.
در جای جای استان مازندران از اشکورات رامسر تا هزار جریب گلوگاه شاهد این ثروت و سرمایه فرهنگی متنوع هستیم. و اقامتگاههای بومگردی بستر و ابزار مناسب برای ورود به این عرصه و احیاء این نوع از گردشگری با دعوت از میهمانان به تجربه زندگی محلی، ارتباط با خانوادههای بومی و درک زیباییهای طبیعی بااحترام به فرهنگ، اعتقادات و باورهای جامعه میزبان، حفظ منابع، محیط زیست و طبیعت را مهیا نموده و در گذر از این دعوت و ارائه خدمات بومی محلی برای مهمانان، مزایا و فواید ناملموس و معنوی را به وجود میآورد که سنجش آن به میزان احساس درونی فرد و نشاطیست که در درون او، رضایت را ایجاد میکند.
بنابراین اقامتگاههای بومگردی علاوه بر رسالت فرهنگی که بهعهده دارند، به لحاظ اقتصادی به عنوان کسب و کاری کوچک بامعیارهای خانوادهمحور، وجود قشر جوان تحصیلکرده و نقش فعال، موثر و بارز بانوان در بخش کارآفرینی با مقایس کوچک، توانایی لازم برای افزایش تنوعسازی و منابع جامعه، درآمد و اشتغال را دارد.
در یادداشت آتی و جداگانهای، به رویکرد برنامهریزی و ایجاد شبکه بومگردی که به همکاری بین اشخاص، گروهها، جوامع، سازمانها و دولت منجر خواهد شد، و انجمن گردشگری پایدار سبز مازندران، پروژه روستای بالابند تنکابن را در راستای این مدل با همکاری ذینفعان در دست اجرا دارد، خواهم پرداخت.
1403/04/22