برچسب قيمت باعث مي شود که مشتري با اطمينان خريد کند چون هميشه مشتري قيمت اجناس مغازه ها را مقايسه مي کند و خوب مي فهمد
دخل و خرج با هم جور در نمي آيد و هيچ چيز سر جاي خود قرار ندارد. بيکاري بيداد مي کند و هر کاسب کار در قبال خريد جنس، متحمل فرآيند زيادي چون دارايي، ماليات، عوارض، اجاره مغازه، کسب هزينه هاي جاري و غيره مي شود و از آن طرف مسئله دست فروش هايي مطرح است که همان اجناس را به وسيله وانت ها در دسترس مردم قرار مي دهند به طوري که روستاها و شهرها را قبضه کردند بدون اينکه ماليات و عوارضي پرداخت کنند که امروزه اين يک معضل براي کاسب کار شده است. فروشندگي دردنياي کنوني فعاليتي دشوار است و براي توفيق در فضاي رقابتي فعلي که روز به روز درحال گسترش است بسياري از عملکردهاي گذشته با توفيق همراه نخواهد بود و براي موفقيت در کسب و کار فعلي و آينده به فروشندگان حرفه اي که خود را با دانش نو مجهز کنند نياز است.هر شخصي براي امرار معاش و آينده بهتر، شغلي را جهت تامين هزينه زندگي و پيشرفت بيشتر انتخاب مي کرد و اين بسيار تاثير گذار بود و از پادويي، شاگردي، ميرزايي و فروشندگي آغاز مي شد
علاقمند به شغلش باشد
فرد براي اينکه در آينده يک کسبه فعال و درآمدزا باشد بايد حرفه اش را دوست بدارد و به آن علاقمند باشد حال فرقي نمي کند بقالي پيشه کند يا بزازي و شغل هاي ديگر. الگويش بايد کسي باشد که در کارش موفق باشد و براي حرفه اي شدن مراحل زيادي را پشت سر مي گذراند. مثلا اينکه اول به شخص ياد مي دادند چگونه جنس را بشناسد و به صورت تميز و مرتب داخل قفسه و پيشخوان بچيند که مشتري وقتي به داخل مغازه مي آيد جلب توجه نمايد و در واقع جنس ها در معرض ديد مشتري قرار بگيرد و ديد خوبي داشته باشد.
قيمت اجناس
در قديم رسم بر اين بود که فروشنده با مردم داد و ستد داشته باشد و در فروش منصف باشد که مشتري با رضايت کامل از مغازه خارج شود نه اينکه زياده خواهي کند و اگر چنانچه کاسبي سر ناسازگاري در پيش بگيرد نه تنها در کسب خود موفق نيست بلکه ورشکسته مي شود.
مشتري ثابت و گذري
در گذشته مشتري 90% خريد سالانه خود را در يک مغازه به صورت نقدي يا نسيه انجام مي داد و هميشه«مشتري و مغازه دار» دو کفه ترازو بودند اما 10% مشتري ها عبوري و گذري بودند. ولي امروزه برعکس است مشتري از يک جا خريد نمي کند و مايحتاج خود را از فروشگاه هاي مختلف تامين مي کند به اصطلاح به يک مغازه پايبند نيست.
اعتماد دو طرفه بود
مغازه دار و کاسب مشتري هاي ثابت خود و همچنين درآمد سالانه آنها را مي دانستند اينکه چقدر فروش نقدي يا نسيه داشتند و اين اعتماد دو طرفه بوده ولي امروز داد و ستدي وجود ندارد و اعتماد کم شده است.
امروزه فروشندگي صنعتي خاص با خصوصياتي خاص است و شايد بسياري فکر کنند که هر کسي مي تواند فروشنده باشد! در واقع، بله. هرکسي مي تواند اما فروشنده ماهر؟خير! چرا که بايد بسياري از رفتارها با مشتري را بداند
وقتي ارباب رجوع به مغازه مي آيد بايد فروشنده اول سلام کند. در فرهنگ ما سلام معمولا اولين کلمه در شروع ارتباط است بنابراين تا حد ممکن فروشنده بايد اولين نفري باشد که سلام مي کند و در پاسخ دادن به سلام هم با استفاده از لحن مناسب و حالت گشوده چهره و افزودن کلماتي مثل “خوش آمديد” و”در خدمت شما هستم” و… پذيرنده بودن خود را به مشتري القا کند.
در زمان مکالمه با چهره گشوده و متبسم با مشتري برخورد کند
يک فروشنده بايد خوش خلق و خوش برخورد باشد و با آغوش بازي پذيراي مشتري باشد به اصطلاح مشتري مداري کند. برخورد خوب فروشنده اثر بسيار زيادي در رونق کسب و کار دارد چون
همين روحيه خوب و صحبت ملايم و پذيراي هر گونه انتقاد از سوي مشتري باعث مي شود که مشتري آرامش در خريد داشته باشد همه مردم احتياج به اخلاق خوب دارند. لبخند مسري است. بنابراين با استفاده از اين اصل، احساس بهتري در مشتري خود ايجاد و زماني که مشتري احساس خوبي داشته باشد فرايند فروش
تسهيل مي گردد واگر کسي چنين روحيه اي در کاسبي پيشه کند در فروش اجناس موفق است.
به ظاهر و بهداشت خود توجه کند
براي خريداران امروزي مهم است که از چه کسي خريد مي کنند. شما با لباس تان اولين تاثير را در ذهن مشتري مي گذاريد. آيا لباسي که به تن داريد با تصويري که دوست داريد ديگران از شما در ذهنشان داشته باشند همخواني دارد ؟ آيا به بوي بدن و دهانتان توجه کرده ايد ؟ آيا به آرايش موي خود اهميت مي دهيد؟ اولين چيزي که ارائه مي کنيد خودتان هستيد.
مشاور مشتري خود باشد
وقتي خريدار به مغازه مي آيد سعي مي کند زيباترين، خوش رنگ ترين و مقاوم ترين اجناس را انتخاب نمايد. اين امر تاثير زيادي در فروش اجناس مغازه دارد. اگر مشتري احساس کند شما قبل از اينکه به سود خود توجه داشته باشيد، منافع او را در نظر مي گيريد، به شما اعتماد مي کند و اعتماد يکي از مهمترين ارکان فرايند فروش است. بنابراين لازم است قبل از اينکه به ارائه توضيحات محصول خود بپردازيد، با پرسش هاي خوب، هر چه بيشتر در مورد مشتري و نيازهايش اطلاعات کسب کنيد و آنگاه در راستاي کمک به او براي خريد مناسب، از هيچ تلاشي دريغ نکنيد.
خداحافظي خوبي داشته باشد
خداحافظي هم به اندازه سلام مهم است. چه مشتري شما خريد کرده باشد و چه نکرده باشد، بهتر است که به خوبي او را بدرقه نماييد. با لحن مناسب از مشتري خداحافظي کنيد. شما با اين کار احتمال بازگشت مشتري را افزايش مي دهيد. هيچ کس احساس خوبي به فروشنده اي که فقط به فروش فکر مي کند ندارد، بنابراين در پايان هم احساس خوبي در وي ايجاد کنيد نه مثل برخي فروشندگان که اگر از آنها خريدي انجام نشود، جواب خداحافظي مشتري را هم نمي دهند.
براي ما ايراني ها توجه به اينگونه تعارفات حياتي است پس براي رونق کسب و کارتان عوامل فرهنگي را فراموش نکنيد. آري همه اين موارد گفته شده بهانه اي بود براي تهيه گزارش در خصوص آداب رفتاري بين مشتري و مغازه دار و علل موفقيت و يا شکست در کسب و کار در قالب گزارش صبح آمل که شما خوانندگان عزيز را به مطالعه آن دعوت مي نماييم.
اعتماد بين مشتري و کاسب
آقاي يوسفي يکي از کسبه هاي بازار چارسوق به صبح آمل گفت: در مورد اعتماد بين مشتري و کاسب بايد به اين مسئله واقع بين بود که اين دو مقصر نيستند بلکه يک سري عوامل دست به دست هم مي دهند که اين فاصله به وجود بيايد و بي اعتمادي در دو طرف قضيه نمود پيدا کند. در قديم کاسب براي مشتري مداري و فروش خوب، با نازلترين قيمت اجناس را در اختيار مردم قرار مي داد و با روي گشاده پذيراي مشتري بود و از آن طرف مشتري هر گونه مايحتاجي را لازم داشت از کاسب سر محل يا آشناي هميشگي (ميمل) خريد مي کرد ولي در حال حاضر هيچکدام سر جاي خود قرار ندارند و بي تفاوتي موج مي زند انگار دو طرف از همديگر طلب کارند.
انتخاب شغل از پدر به پسر
گودرزي يکي ديگر از بازاري ها نيز به جمع ما پيوست و گفت: در گذشته فرزندان در حال تحصيل، اوقات فراغت در مغازه پدر مشغول انجام کارهاي متفرقه مي شدند و روش مغازه داري را از او ياد مي گرفتند و بعضي اوقات پيش مي آمد تحصيل را نيمه کاره رها و با صلاح ديد وي در يکي از مشاغل به کار گرفته مي شد و در اين خصوص پسرها هيچ گونه اختياري در انتخاب شغل نداشتند چرا که شرايط طوري نبود که پسرها روي حرف پدران حرف بزنند بلکه احترام خاصي وجود داشت که الان شرايط بدين گونه نيست و خيلي چيزها تغيير کرده است.
وي در ادامه افزود: وضعيت اقتصاد کشور نوسانات زيادي دارد، دخل و خرج با هم جور در نمي آيد و هيچ چيز سر جاي خود قرار ندارد. بيکاري بيداد مي کند و هر کاسب کار در قبال خريد جنس، متحمل فرآيند زيادي چون دارايي، ماليات، عوارض، اجاره مغازه، کسب هزينه هاي جاري و غيره مي شود و از آن طرف مسئله دست فروش هايي مطرح است که همان اجناس را به وسيله وانت ها در دسترس مردم قرار مي دهند به طوري که روستاها و شهرها را قبضه کردند بدون اينکه ماليات و عوارضي پرداخت کنند که امروزه اين يک معضل براي کاسب کار شده است.
گذشته ها هميشه حق با مشتري بود
توکلي از کسبه هاي قديمي بازار آمل گفت: در قديم رسم بر اين بود اگر چنانچه در رابطه با خريد و فروش اجناس، حق با مشتري نبود باز کاسب کار طرف مشتري را مي گرفت و حق را به او مي داد يعني اين احترامي بود که هميشه کاسب کارها براي مشتري قائل مي شدند ولي امروز اين مهم کمرنگ شده و ماديات و منافع جايگزين آن گرديد ولي هستند کسبه هايي که هنوز پايبند به آن اصول هستند.
وي راجع به اين سوال که روزي حلال يعني چه نگاهي کرد و توضيح داد: روزي حلال يعني زماني که صبح با توکل به خدا و براي رزق حلال از خانه بيرون بزني خداوند نيز به کارت برکت مي دهد و ديگر حتي به گران فروشي فکر هم نمي کني و مشتري نه تنها از مغازه ات زده نمي شود بلکه هر جا قيمت مناسب باشد همانجا خريد مي کند.
ثابت يا رهگذري
غلامي يکي ديگر از بازاري هاي خوش نام راجع به اينکه هنوز مشتري هاي قديمي خود را داريد يا نه گفت: بعضي از مشتري هاي قديمي ما پير يا از کار افتاده شدند و جوان ها روي کار آمدند و سليقه هايشان با نسل قديم فرق دارد. مي شود گفت امروزه مشتري هاي قديمي 20% مغازه ها را دارند و مابقي گذري و عبوري هستند مشتري سنتي کمتردر بازار ديده مي شود. ما هم مشتري قديمي داريم و هنوز هم با آنها داد و ستد انجام مي دهيم و هر و طرف راضي هستيم و خدا را شاکريم.
برچسب قيمت
احمدزاده در اين باره به خبرنگار صبح آمل گفت: برچسب قيمت باعث مي شود که مشتري با اطمينان خريد کند چون هميشه مشتري قيمت اجناس مغازه ها را مقايسه مي کند و خوب مي فهمد. در رابطه با درصد سود از طرف کاسب يا مغازه دار بايد گفت شغل ها فرق مي کند و اين از 10%شروع و در بعضي مشاغل به30% نيز مي رسد.
در ادامه اين گفت و گو خانم م.م شهروند آملي با بيان اينکه امروزه در بعضي از مغازه هاي شهر روابط عمومي اصلا رعايت نمي شود گفت:لازمه ي فروش بيشتر در مغازه ها داشتن روابط عمومي حداقل مي باشد در صورتي که من براي خريد به يکي سوپر مارکت هاي بالا شهر آمل رفتم نه تنها اين موضوع رعايت نشد بلکه رفتار نامناسب و عدم توجه به نياز مشتري باعث شد ديگر به هيچ وجه به آن سوپر مارکت مراجعه نکنم ولي از آن طرف همان روز به يکي از سوپر مارکت هاي پايين شهر مراجعه کردم که رفتار خوب فروشنده و توجه به نياز بنده و استفاده ازديالوگ خوب هنگام خداحافظي باعث شد از اين به بعد ازاين فروشگاه بيشتر خريد کنم.
مي توان از اين گزارش نتيجه گرفت که لازمه داشتن فروش بهتروداشتن مشتري هاي تکراري قدم اول احترام به مشتري است.رعايت اين مهم در بازار امروز بيشتر جواب مي دهد.اميد است فروشندگان و کاسبان با رعايت اصول و احترام به مشتري فروش بالايي داشته باشند چرا که 45 درصد فروش هر کاسب از مشتريان تکراري صورت مي پذيرد.
نرگس غلامی