دکتر محسن شکوری «دامپزشک» و حسن قنبری»رئیس و نائب رئیس تعاونی زنبورداران آمل در گفت گوی اختصاصی با صبح آمل از بی توجهی و رها شدن زنبورداران
توسط جهاد کشاورزی آمل می گویند
از زنبورداران موفق آملی هستند و از جوانی و بخاطر علاقه به زنبورداری این کار را آغاز کردند، علاقه ای که باعث شده بگویند سختیهای کار را دوست داریم و یک شبه به دنبال طی کردن ره صد ساله نبودیم. از روزهای اولی می گویند که به سراغ زنبورداری می روند، روزهایی که به گفته آنها زنبورداری را برای تفریح آغاز کردند و معتقدند علیرغم اینکه بیش از سالها در این کار هستند هر روز چیز جدیدی یاد می گیرند و با زنبورداران دیگر مشورت می کنند و در مسیر راه همیشه به خدا توکل دارند.
دغدغه هایشان یکی دو تا نیست و بر می گردد به خاک مادری همان جایی که برای ورود به آن و اسکان دام شان باید از همسایه اجازه بگیرند که این تمام درد است زمانی که اداره متولی اش دست روی دست می گذارد و بی خیالی طی می کند و از آن طرف غریبه هایی برایش تصمیم گیری می کنند و این قطب زنبورداری مورد هجوم زنبورداران دیگر استانها قرار می گیرد. مدیرانی که به دلیل کوتوله گی، یا قوانین را بلد نیستند یا نمی توانند قانون را اجرا کنند و وقتی هم قانون را به آنها گوشزد می کنی ناراحت می شوند و فکر می کنند چون مُهِر دولتی دست شان هست هر چه آنها بگویند درست است. این زنبورداران می گویند؛ تعاونی زنبورداران آمل جزء اولین شهرهایی بوده که قوانین را به اجرا گذاشته و رعایت فاصله و اخیرا جی پی اس را اعمال کرد و به همین دلیل مورد تعرض آنهائی قرار گرفته که از قانون گریزانند و نقش جهاد در این خصوص کارشکنی و منفی است و مجوزها را بدون رعایت استاندارد و بی هیچ حساب و کتابی فقط بر اساس منفعت شخصی و رضایت و خوش خدمتی بالادستی ها بدون رعایت قوانین و با زیرپا گذاشتن حقوق زنبورداران بومی صادر می کنند که همین عوامل موجب شده رغبتی برای ادامه این صنعت وجود نداشته باشد و تا چند صباحی دیگر با ورشکستگی کامل از گردونه طبیعت حذف شود که همین صبح آمل را بر آن داشت تا در راستای حمایت از تولیدکنندگان پای درد دل رئیس و نایب رئیس شرکت تعاونی زنبورداران آمل بنشیند که نظر شما خوانندگان همیشگی را به مطالعه آن دعوت می کنیم؛
دکتر محسن شکوهی دامپزشک زنبوردار هستم، زنبورداری در خانواده ما به صورت موروثی است ضمنا رئیس هیئت مدیره تعاونی زنبورداران و با سابقه حدود بیست سال در هیئت مدیره مشغول فعالیت می باشم. همچنین حدود بیست و پنج سال است که مدرس بخش بیماری ها و پرورش زنبور در دانشگاه علمی کاربردی و آزاد و دانشگاه چوب و کاغذ ساری هستم. آموزشهای اولیه زیر دست پدر در خانواده دیده شد بعد از آن دری به تخته خورد و ما هم دامپزشک شدیم”با خنده می گوید”در محدوده دامپزشکی هم چون اطلاعات زنبورداری ضعیف بود کانالیزه “هدایت” شدیم و اطلاعات فنی من هم تقریبا رشد کرد و به همین خاطر به عنوان دامپزشکی که زنبوردار هست وارد این عرصه شدم.
دامپزشکی چه کمکی توانسته به زنبورداری داشته باشد؟
دامپزشکی با هدایت داروهای فنی که در بخش بیماری ها در زنبور مصرف می شود توانسته به ما کمک کند هرچند بحث ارگانیک شدن داروها و استفاده از داروهای غیر بسته بندی در بخش زنبور خیلی مطرح است و پیشنهاد آن در مقالات علمی جهانی هم می شود که متاسفانه در دامپزشکی ما در ایران این موضوع یا عقب است و یا اطلاعات آن را به کار نمی گیرند و فقط دنبال بسته بندی شکل های دارویی است.
استقبال زنبورداران از دامپزشکی چگونه است؟
با توجه به اینکه دامپزشکی در این موضوع در بخش درمان دخالت نمی کند یا به هر دلیلی ورود نمی کند و فرهنگ سازی هم نمی کند، موجب شده زنبوردارها به گونه ای رها شوند از طرفی داروهای قاچاقی که به فراوانی در بازار دارد دست به دست می گردد هم مزید بر علت شده که زنبوردارها هم تبعیت نکنند و به دنبال ارزانی در همه مسیرها بروند. خوشبختانه در بخش ارگانیک توانستیم با “فیت” کردن داروهای ارگانیک از ماخذ صنعتی به صورت عمده این را به مقدار زیادی حل کنیم. تعاونی زنبورداران آمل با حضور تیمی که موجود است پرچمدار درمانهای ارگانیک در سطح کشور است و بنیانگذار استفاده از اسید فورمیک و اسید اگزالیک و داروهای تی مول که همه اینها منشا گیاهی و در عسل ما هم به صورت طبیعی موجود است و می شود گفت تعاونی زنبورداران آمل توانسته با این محوریت شروع کند و دامپزشکی استان در بخش زنبور در سطح استان این موضوع دارد استفاده می شود اما مصرف اینها از طریق ادارات دامپزشکی برای ما مساله ایجاد می کنند در صورتی که بین جلسه سخنرانی استانی در مورد این داروها دکتر فُرصی مسئول بیماریهای زنبور سازمان دامپزشکی کشور که الان بازنشسته شده اعضای حاضر اعلام کردند از فورمیک و اگزالیک خبر داریم با تعجب نگاه کرد و گفت اگر می دانستم اطلاعات شما در این حد است اصلا برای توضیح این مطالب به اینجا نمی آمدم ولی اداره همین الان دارد به این بسته ها گیر می دهد.
بیماری هایی که بیشتر زنبور عسل را تهدید می کند کدامند؟
همه بیماریها برای موجود سالم تهدید است عمده ترین بیماری که ما الان از آن رنج می بریم “مایت واروآ”که هم خودش عامل ضرر و زیان است و هم ناقل ویروس و باکتری های دیگر برای زنبور می باشد که برای ما شدیدا آسیب رسان است و باید فرهنگها در این مورد افزایش و رشد پیدا کند تا بتوانیم درمانهای مداوم و دائمی داشته باشیم.
شما چه مشکلاتی را در حوزه صنعت زنبورداری بیشتر می بینید که خودنمایی می کند؟
به صورت کلی اعلام بکنم اولین بحث دارو و درمان است داروهایی که به صورت بسته بندی و استاندارد وارد می شود به دلیل شرایط گمرکی شرایط انحصاری واردات بسیار گران به دست زنبوردار می رسد و موجب می شود او به سوی بازار قاچاق هدایت شود. دومین بخش تامین نهاده هاست و زنبوردار از لاستیک ماشین، خود ماشین، سوخت ماشین، سوخت چادر ماشین و موادغذایی پرسنلی که در آنجا کار می کنند تا نهاده های مورد نیاز زنبور مثل چوب، سیم، میخ، موم، گرده گل و شکر و خیلی چیزها که مورد نیازشان است، متاسفانه فعلا در دولت محترم رها شده است و همه جزو معضلات و مشکلات زنبوردار است
با توجه به تغییر الگوی کشت در کشاورزی آیا فرصت های جدیدی هم برای استقرار زنبورستان ها به وجود آمده؟ مثلاً اخیراً کلزا در مناطق مختلف کشور کشت می شود، به نظر شما آیا می شود از این فرصت ها استفاده بهینه کرد؟
متاسفانه تغییر الگوی کشت توسط وزارت جهاد هدایت نمی شود بلکه بوسیله مردم انجام می گیرد و بخاطر عدم فرهنگ سازی، خیلی ها با حضور زنبور در حاشیه زراعت گاه ها که می تواند تا 80 درصد موجب باروری و تولید بیشتر شود جلوگیری و برای زنبوردار ایجاد مشکل می کنند و نقص از مدیریت جهاد می باشد. بنابراین از این فرصت ها می شود استفاده بهینه کرد، کاری که در تمام جهان دارد انجام می شود چنانچه دوستان زنبورداری را در کانادا داریم که سالانه به اینجا مسافرت می کنند و با توجه به اطلاعات داده شده از هر کندو در حاشیه کشاورزی”چه باغداری و کشاورزی زراعی” بین 170 تا 250 دلار درآمد دارند در صورتی که ما باید این را هزینه کنیم تا آن کنار بنشینیم و کشاورز ما را بیرون نکند.
دیده می شود خیلی از گیاهان، دیگر در صحراها نیستند یا شهد ندارند. به عنوان راهکار عملی زنبوردار امروز چه کند تا زندگی اش را بگذراند؟
ما برای ورود به صحرا نیاز به حمایت ادارات یا وزارتخانه ها در بخش اجرا داریم در حالی که وزارتخانه یا سازمانی که نمی داند زنبور گرده افشانی می کند، صحرا سازی و طبیعت را احیا می کند پس انتظاری هم نمی شود از آنها داشت. چنانچه ده سال پیش با توجه به خشکسالی اعلام کردند دام باید بعد از 20 خرداد وارد مرتع شود اما محیط زیست منطقه مانع شد که زنبور هم در همان تاریخ باید وارد منطقه شود و ما هم هر چقدر دلائل و مدارک ارائه نمودیم که آنها را متوجه کنیم زنبور چون گرده افشانی می کند باید قبل از دام چرنده وارد شود موفق نشدیم. علت کارشناسی بود که نمی فهمید چون سواد و اطلاعات نداشت “فقط اسمش کارشناس بود” و مهر، امضاء و موافقت همه در دست او بود و ما هم تا به مقصد برسیم و متوجهش کنیم یکسال گذشت که این باید در قالب یک کمیته در وزارت جهاد مطرح شود که هر مرتع داری می خواهد وارد مرتع شود باید یک زنبوردار را 20 روز قبل از خودش به مرتع ببرد که این موجب می شود زنبور گرده افشانی و محیط را احیا نماید بعد دام برای چریدن بیاید.
آیا وضعیت یونجه بهتر از کلزا است؟
گیاهانی چون یونجه و کلزا به دلیل نقص در مرکز توسعه کشاورزی و اصلاح نژاد گیاهی بذرها که تهیه می شود شستشو و سورتینگ توسط یک سمی آغشته می شود که در انبار مورد حمله حشره و حیوانات موذی کمتر قرار بگیرد و اینها بر اساس اطلاعاتی است که آقای اندرو متسون یکی از محققین استرالیایی و رئیس جامعه بین المللی زنبورداران(IBRA ) در انگلیس در مسافرتی به ایران در کلاسی که گذاشته بود و من هم شاگرد آن کلاس بودم اعلام کرد این سمی که به آن “بذورات” زده می شود برای انبار داری در زمان کشت از ریشه بالا می آید و در گرده و شهد گیاه دیده می شود و موجب ریزش یا کاهش عمر زنبورهای ما می شود و این موضوع در گیاهان یکساله مثل کلزا کاملا چشمگیر است اما در گیاهان چند ساله مثل یونجه فقط در سال اول، دوم و سوم اوج دارد و رؤیت می شود از سال سوم به بعد اصلا دیده نمی شود که باز هم تجربیات آن آقاست که به ما منتقل شده بود و این موجب می شود که یونجه را ما بیشتر از کلزا قبول داشته باشیم وگرنه هیچ فرقی برای ما ندارد.
شما در داخل کشور از نظر گیاهانی که کشت می شوند مورد خاصی را تأیید نمی کنید؟
نه همه گیاهانی که داخل کشور کشت می شود حتی کلزا با آن شرایطش مورد تایید ما هست و نمی توانیم نیاز مملکت را زیر سوال ببریم چنانچه زنبور به آن نیاز کمک می کند و فقط احیا کننده است و کارشکن نیست.
وضعیت منابع آب و کیفیت آن در مناطقی که مستقر می شوید چگونه باید باشد؟ منظور شما از آب آلوده دقیقاً چیست؟
اول باید مرتع سازی بکنیم پس باید سازمان منابع طبیعی و باغبانی و امور دام، تیمی را تشکیل و بحث تقدم و تاخر ورود زنبور نسبت به دامدار را مطرح بکنند و این بتواند قانونمند شود پس گلها احیا و بذرها به اندازه کافی در مراتع پخش می شوند و ما می توانیم آینده مناسبی را برای رشد این بذرها و حفظ رطوبت در سایه این گیاهان داشته باشیم در غیر اینصورت کار دیگری نمی توانیم بکنیم. اما منابع آب آلوده داستانش فرق دارد در مناطق جنگلی حوضچه هایی داریم که از پساب جنگلی جمع می شود و گاهی وقتها برای مصرف دام ایجاد مشکل می کند که تجربه اش را هم داشتیم و برای زنبور ما هم ایجاد مشکل می کند. چنانچه در مناطقی مثل جنوب تهران در کنار مجاری فاضلاب زنبورداری داشتیم که زنبورش تلفات می داد و با تغییر آبشخور و تغییر محیط توانستیم این موضوع را حل کنیم پس منابع آب آلوده می تواند برای زنبور ما هم آلوده کننده باشد و موجب تلفات شود.
به جز مطالبی که در چالشهای پیش رو گفتید، چه انتظارات و پیشنهاداتی برای توسعه این شغل دارید؟
متاسفانه ما مدیرانی را در ادارات دولتی داریم که به دلیل کوتوله گی یا قوانین را بلد نیستند یا نمی توانند قوانین را اجرا کنند وقتی هم قانون را به آنها گوشزد می کنی ناراحت می شوند و فکر می کنند چون مُهرِ دولتی دست شان هست هرچه آنها بگویند درست است و همین موجب می شود به دلیل عدم وجود اطلاعات مسیرها منحرف می شود. ما برای زنبورداران وام داریم که البته الان یا قطع شد یا سودش آنقدر بالاست که مقرون به صرفه نیست ولی وقتی به یک نفر برای احداث زنبورداری فلان مقدار وام می دهید این شخص نه تنها زنبوردار نمی شود بلکه تخریب کننده می گردد و یک بدهکار به وجود می آید و در شکل ظاهری پول از صنعت زنبورداری خارج می شود و انحراف پیدا می کند. از طرفی همین شخص به صورت نمادین ده عدد زنبور می خرد تا اعلام کند من زنبوردارم در حالی که نه درمانش درست است نه تولید و نه کوچش که همه مزاحمت است و اگر قرار است دولت کاری بکند باید وام های احداث زنبورداری از طریق “ان جی او ها” هدایت و از طریق تعاونی ها معرفی شوند و دولت نیز پشتیبانی کند. از طرفی بین 300 الی 500 میلیون تومان حداقل هزینه احداث یک زنبورداری است تا بتوان خرج یک خانوار و زنبورداری و کوچ را پیش ض.ضبرد در غیر اینصورت اقتصادی نخواهد بود.
انسان چه نقشی در عوامل تلفات زنبورهای عسل و گردهافشان دارد؟
انسان در دو عامل از عوامل کشنده زنبورها نقش مستقیم دارد، یکی استفاده بیرویه از سموم و آفتکشها و دیگری تخریب زیستگاهها و اکوسیستم بکر زندگی زنبورهای گردهافشان. در این راستا باید استفاده از سموم استاندارد و ارگانیک در دستور کار قرار بگیرد و در محلهای نزدیک به کلنیهای زنبورعسل این سمپاشیها با نظارت و اطلاعرسانی دقیق باشد. زیستگاههای وحشی زنبورهای عسل نیز باید شناسایی و حراست شوند و ورود افراد بیاطلاع و سوداگران و قاچاقچیان عسل وحشی به این مناطق کنترل شود که در اینجا وظیفه متولیان دولتی است که برای حراست ازاینگونهها و محیطزیست از ورود افراد و تغییر کاربریها در این مناطق جلوگیری کنند. موضوع بعدی در بحث تلفات یک بحث مدیریتی داریم که به دلیل نوسان یا نقائصی موجود در محیط زیست، منابع ملی و منابع طبیعی به سمت خشکسالی می رود و صحرا هیچگونه پشتیبانی برای ما ندارد اینجاست که انسان باید موضوع را شناسایی کند و بر اساس شناسایی انجام شده بتواند کم و کاست های زنبورداری را پوشش دهد ما وقتی می گوئیم زنبورداری صنعتی یعنی اینکه بتوانیم نقائص را پیدا و پوشش بدهیم در صورتی که دوستان ما فکر می کنند زنبورداری صنعتی یعنی اینکه بتوانیم کیسه شکر را در آب حل کنیم و بدهیم به زنبور تا بخورد اگر ما بتوانیم این نقائص را به درستی پوشش بدهیم خیلی از موارد زنبور میری، رشد زنبور، آماده سازی زنبور و دیگر نقائص کنترل می شود یک زمانی حدود بیست و پنج سال پیش محیط به ما سرویس می داد و ما در محیط پوشش داشتیم و نیازهای زنبور تامین می شد و الان شرایط بدی در محیط به وجود آمده که نیازها در جهت تغییر اقلیم در محیط تامین نمی شود و زنبوردار خوب و مطلع کسی است که بتواند نیازهای زنبور را با پشتیبانی بالانس و زنبورش را حفظ کند.
از منظر گیاهشناسی و فواید گیاهان دارویی، تولیدات عسل از شهد اینگونه ها دارای چه فواید و خصوصیاتی است؟
در فواید گیاهشناسی عسل، همین بس که عسل های گوناگون در منطقه دارای بیش از 200 ماده مفید ازجمله اسیدهای آمینه، پروتئین، ویتامینها، مواد معدنی، اسیدهای آلی، آنزیمهای مفید و ترکیبات املاح و قندهای موسوم به «مونوساکاریدها» است که خصوصیات و ترکیبات هر عسل و عطر و طعم آن شدیداً وابسته به نوع مرتع و گیاهانی است که زنبور از آنها شهد میگیرد.از طرفی عصاره آن گیاهانی که از طریق شهد گیاهان وارد عسل می شود می تواند تاثیرات متفاوتی را برای مصرف کننده داشته باشد و این تاثیرات الان در خیلی از رفرنس های داروهای گیاهی مطرح شده و عسل هایی را به عنوان آرامشبخش، خواب آور و درمان کننده دستگاه گوارش مطرح کردند اما متاسفانه در ایران برای این مکان یا این بحث جایگاهی را هنوز باز نکردیم فقط بحث سلامت عسل را فعلا داریم.
برای فرهنگسازی حراست از زنبورهای گردهافشان که با مشکلات و تلفات در جهان روبرو شدند، چه باید کرد؟
برای حراست از این حشرات سودمند، ابتدا باید خطراتی چون بیماریها، تخریب زیستگاهها و محیطزیست، سموم دفع آفات، خشکسالی، کمبود تغذیه، گرم شدن زمین و آلودگی هوا را که اینگونه را تهدید میکند را شناخت و دستهبندی کرد که در کنار دیگر عوامل منطقهای و ویژه نواحی مختلف در تلفات زنبورهای عسل و گردهافشانها نقش دارند. بسیاری از این عوامل به هم مرتبط هستند و طی دهههای اخیر باعث شدند که ضرر و زیان زیادی به زنبورداران برسد و باعث شده برخی زنبورداران ورشکسته شوند و این شغل را ترک کنند. این معضل بزرگ همچنین باعث کاهش گردهافشانی در جهان و آسیب به تولید مواد غذایی و کاهش نسبی کیفیت و میزان تولیدات محصولات کشاورزی نیز شده است. در این میان وزارت جهاد کشاورزی یک واحد گرده افشانی را راه اندازی کره بود که متاسفانه به دلیل نداشتن امکانات و تحویل نگرفتن منتفی است و هنوز هیچ حرکت اجرایی را انجام نداده و جز فرهنگ سازی در محیط ما کار دیگری نمی توانیم بکنیم. نقش جهاد هم در این خصوص فقط کارشکنی و منفی است و مجوزها را بدون رعایت استاندارد صادر می کند بر اساس اینکه قبلا بود و روزی استانداردها و فواصل بین زنبورستانها بدون رعایت هم تولید داشت اما امروزبا رعایت هم تولید ندارد و جهاد هم بر طبل خودش می کوبد چون الان کارشناس اطلاعات جهت اجرای قوانین را ندارد و میلی هم وجود ندارد و فقط می خواهند صدای کسی در نیاید.
در مورد تلفات کلنیها، کاهش بارندگی، نوسانات دما و شیوع بیماری و تمهیدات انجامشده در استان مازندران توضیح دهید؟
در این خصوص به جز اینکه زنبوردار آستین همت خودش را بالا بزند و بر اساس اطلاعات زنبورداری که به او منتقل می شود کاری را انجام بدهد از طریق نهادهای دولتی تا الان برای ما صورت نگرفته است. نوسانات دما هم جهانی است و نمی توانیم تغییراتی در آن به وجود بیاوریم ولی فرهنگها دارد به سمت اصلاح حرکت می کند ما هم باید این فرهنگ را در ایران و در مناطق خودمان فعال کنیم تا بتواند کارسازی شود. کاهش بارندگی و خشکسالی زنبورداران ما را از مراتع فراری و به سمت مزارع می برد و مزارع هم دچار محدودیت چاهها شدند و امیدواریم این موضوعات حل شوند و بتوانیم بهره برداری کنیم.
دلیل اینکه کشور ما ازنظر تعداد کلنی و رتبه تولید در سطح بالا ولی ازنظر صادرات بسیار ضعیف عمل کرده چیست؟
همه اینها بر می گردد به یک جمله “مدیریت” ما متاسفانه به دلیل مدیریت در سطح جامعه در بخش زنبورداری ازعسل تولیدی تا داروهای مصرفی بسیار ضعیف هستیم. وقتی دارویی به نام اسپری اسید “فورمیک” به صورت قاچاق وارد ایران و به فراوانی هم مصرف می شود اما عملا مواد سرطانزا ماده موثره فایکوزین دارد که سرطان زاست و زنبوردار هم این را در کندویش استفاده می کند و سم هست و جواب خوبی هم نسبت به داروهای ارگانیک می دهد و زنبوردار عسل، موم و گرده و تمام تولیداتش از نظر باقیمانده داروئی مثبت است و تا سالها هم ماندگاری دارد و ایشان دیگر نمی تواند وارد عرصه صادرات شود پس مدیریت، جلوگیری از قاچاق، فرهنگ سازی و توزیع کار خیلی چیزها را جمع و جور می کند.
در بخش محصولات جانبی غیر از عسل چطور؟ چگونه باید در صادرات عمل کنیم؟
در بحث فرآوردههای جانبی در سالهای اخیر کارهای خوبی انجامشده ولی هنوز حتی تا برآورده کردن نیاز داخلی هم فاصلهداریم و باید این سرعت رشد را همراه باکیفیت و استانداردهای علمی جهانی ادامه بدهیم. باید بهجایی در تولید فرآوردهها برسیم که علاوه بر نیاز داخل برای مصارف دنیا به صادرات برسیم و حرف برای گفتن داشته باشیم و در گرده و موم و بره موم و زهر هم بتوانیم نیاز فرآوری داخل برای تبدیل به محصولات ترکیبی و مصارف عمومی را برطرف و برای دنیا و صادرات هم برنامهریزی کنیم. متأسفانه بخشی از صادرات هم به دست افرادی میافتد که سودجو و دلال هستند و هیچ سررشتهای از این شغل و صنعت نداشته و فقط به خاطر سود سرشار وارد این حرفه میشوند و با سوداگری هم نام ایران را خراب میکنند و هم اعتبار عسل ایرانی را زیر سؤال میبرند. از طرفی در بخش محصولات جانبی اولا سموم در آن باقی مانده است و ما نمی توانیم آن را حذف بکنیم ثانیا فرهنگ مصرف و فرهنگ تولید داستان خودش را دارد و در ایران به دلیل گران بودن صنایع، تولید صنعتی قیمتش بالاست و تقلب به خصوص در واردات قیمتش خیلی ارزان است که با تولیدات داخلی ما رقابت می کند و کار ما را تخریب می کند.
نظرتان درباره معضل خام فروشی چیست؟
اولا بازارهای مصرف ما عمدتا عسل را خام می خواهند و عسل پاستوریزه شده در ایران به دلیل عدم رعایت استاندارد جهانی خواستگاهی ندارد استاندارد دمای 55 درجه را برای عسل تایید می کند در صورتی که آنزیم ها بالای 42 درجه از بین می رود حالا این استاندارد ما از کجا تولید شده خودش جای بحث دارد و تصمیم گیرندگان استاندارد ما یک تعداد افراد صاحب برندند که در وزارتخانه هم ذی نفوذند؟! پس این وزارتخانه با آن صاحب برندها در استاندارد سازی ذی نفع هستند و تا زمانی که آنها ذی نفع هستند هرگز نمی شود کاری کرد. بهطور مثال بره موم را بدون هماهنگی و آزمایش و کنترل سنجی از کشور خارج میکنند و کافی است این محموله یک اعتبار سنجی و ردیابی شود تا ارزش محصولات ایرانی خراب و مورد کنترل و زیر ذرهبین قرارگرفته و اعتماد خود را از دست بدهد. موافق خام فروشی نیستم و معتقدم باید کشور در داخل تأمین شود و تمام مؤسسات و شرکتهای داخلی که نیاز به مواد خام دارند تأمین شوند و این محصولات بهصورت فرآوری و محصولات ترکیبی برای دیگر کشورها با برندسازی و تبلیغ در ژورنالهای بینالمللی ارسال و صادر شود که
سالیانه چند مرحله عسل تهیه میکنید؟
تولید عسل بستگی به صحرا دارد و در منطقه شمالی پس از پایایان برداشت کلزا می توانیم عسل داشته باشیم همچنین پایان مرکبات و جنگل می توانیم تولید عسل داشته باشیم و بعد از آن به ییلاقات می رسد و پایان صحرای ییلاقی یا کوهستانی تولید داریم که بعد از آن بعضی ها در آنجا می مانند و بعضی ها هم از آنجا به سمت مزارع و کشتزارها می روند و می توانند یونجه، شوید، پنبه، آفتابگردان را هدف قرار دهند و عسل هایی را آنجا نیز تولید کنند.
میزان عسل دهی به آفات در جنگل هم بستگی دارد؟
آفات در جنگل به صورت مستقیم روی زنبور تاثیر نمی گذارد و به صورت غیرمستقیم با از بین بردن گلها روی زنبور تاثیر می گذارد. تحقیقات در جهان خیلی پیشرفت کرده و مدتی پیش جناب حیدری بخشدار محترم لاریجان که پرچمدار ما در دفاع از حراست منطقه ای ست فیلمی را برای من فرستناد که گرده افشانی توسط زنبور و برداشت شهد از گل موجب تحریک گیاه به گل دهی بیشتر می شود و این از چیزهایی است که فکر کنم هیچکس آن را نمی بیند”حتی زنبوردار و کشاورز و وزارتخانه ما کسی نیست که بتواند این را توجیح کند” حالا ما دنبال چه چیز از زنبور هستیم و معلوم نیست مدیران ما دارند چه کار می کنند.
از هر کندوی عسل حدود چند کیلو عسل به دست میآید؟
بستگی به صحرا دارد و چیزی که ما عدد ثابت اعلام بکنیم وجود ندارد و زنبوردار گاهی موقع از یک یونجه ده تا دوازده کیلو عسل برداشت می کند و در آن زنجیره گردشی که اعلام کردیم یونجه می تواند یکی از پنج یا شش صحرای ما در سال باشد وکوچندگانی را هم داریم که تا هفت صحرا را هم می روند ولی اصولا در مازندران قالب معمول ما سه یا چهار صحرا هستیم. زنبورداران ما عمدتا سالی سه بار عسل برداشت می کنند یعنی شاید کلزا را برای زنبورسازی هدر بدهند اما مرکبات جنگل و ییلاق را دارند.
تشخیص عسل با کیفیت چگونه می باشد؟
سه مورد داریم که آزمایشگاه اولین مورد است و می تواند تعیین تکلیف بکند که آن هم نیاز به اطلاعات آزمایشگاهی دارد نه اطلاعات استاندارد و همانطور که عرض کردم استاندارد ما نقایصی دارد که در آن تبصره هم نزدند برای اینکه استاندارد نویسان ما برند دوست بودند و مطلع نبودند. عسل مرکبات به صورت طبیعی ساکارزش بالای پنج می باشد اما استاندارد می گوید بالای پنج طبیعی نیست. عسل گَوَن طبیعی اش یک و نیم تا دو است اما ما الان عسل گَوَن داریم که ساکارزش چهار است یعنی قطعا با تغذیه مخلوط شده و متاسفانه استاندارد ما آن را استاندارد می داند و این را آنهایی که مطلع هستند می دانند چه خبر است. بنابراین یک آنالیز است که می توانیم بر اساس بعضی از اطلاعات خاص که تخصصی است دقیقا مطلع شویم که منشا عسل کجاست و یک اعتماد به زنبوردار. یک سومی هم وجود دارد که دوران بچگی می دیدیم و نسبتا در آن وارد هستیم و دوستانی هم داریم که کاملا در این موضوع واردند چشایی طعم عسل می تواند عسل را تعیین وضعیت کند.
تفاوت صنعت زنبورداری گذشته و در حال حاضر در چه می باشد؟
در گذشته زنبورداری صنعتی نبوده و سنتی بوده و زنبورداران به دلیل غنای محیطی که داشتند خیلی تابع تغذیه و پشتیبانی نبودند اما الان به دلیل تغییرات اقلیمی که به وجود آمده اگر زنبوردار اطلاعات علمی صنعتی از زنبورداری نداشته باشد زنبورهایش تلف می شوند چنانچه سال گذشته بالای هشتاد درصد تلفات در مازندران داشتیم و همه دنبال بیماری به عنوان علت مرگ و میر بودند اما بیماری پیدا نکردند برای اینکه بحث بحث مدیریتی بود نه بیماری متاسفانه زنبورداران ما همان سنتی های قدیم بودند که مدیریت جدید را قبول نداشتند و همین هم منجر به تلفات زنبور شد.
برای فرهنگسازی در جهت حمایت و حراست از این موجود شفابخش چه باید کرد؟
ما تا آنجا که از دست مان بر می آید سعی می کنیم با رعایت قوانین، فواصل و توضیح اطلاعاتی که در شهرستان آمل می دهیم زنبورداران را به سمت محیط سالم هدایت کنیم تا محیط و زنبورداری ما احیا بشود اما متاسفانه ادارات ما در اینجا به خصوص اداره متولی ما پا و همپا نیست و در جهت ترویج کلاس می گذارد اما در جهت اجرا مشکلاتی را دارند و همیشه تابع ادارات غالب بر خودشان هستند و این موجب می شود که ضعف اداری در منطقه داریم که فرهنگ سازی دچار مشکل خواهد بود.
حرف پایانی
مسئولین ما باید همت داشته باشند و بودجه ها را طلب و هزینه بکنند تا بتوانیم فرهنگ سازی کنیم. ما در وزارت جهاد اداره ای به نام ترویج داریم و در این فکر هستم آمار اداره ترویج ما به کجا می رود و چه چیزهایی را دارد ترویج می کند؟ چه کسی باید پاسخ دهد؟ تشکل ها حاصل ترویج اداره ترویج هستند یک بار فقط در زمان مدیریت آقای تورنگ در سازمان جهاد کشاورزی استان جلسه ترویجی را برای گرده افشانی در کلزا در استان گذاشتند و دیگر تکرار نشد که چنین چیزهایی می تواند باغداران، کشاورزان و کشتکاران را به زنبورداران در جهت گرده افشانی وصل بکند تا زنبورهایش را حمل نماید و گیاهان روغنی، علوفه ای و درختان میوه در سراسر کشور که هم زنبوردار سودش را ببرد و هم کشاورز که متاسفانه این کار را انجام نمی دهند و از آنجائیکه زنبوردار کوچنده است جایگاه و پایگاهی را این همکاری به او نمی دهند و اقدامات صورت گرفته همت شخصی خود زنبوردار است و یک گام یک در میلیاردی را وزارت جهاد کشاورزی برای این ترویج نگرفته است. در بحث تقسیمات کشاورزی مراتعی داریم که متعلق آمل است اما متاسفانه مدیریتش را از ما سلب کردند که این تخلف قانونی در وزارت کشور است و آقایان باید در این موضوع همت کنند البته در اینجا باید از بخشداری لاریجان به خصوص شخص بخشدار و ریاست محترم اداره منابع طبیعی و پرسنل پر تلاشش تشکر کنیم که پرچمدار ما در این موضوع هستند و متاسفانه بقیه ادارات ما به دلیل ایجاد تنش بین استان مازندران و تهران قدم نمی گیرند و سعی می کنند خودشان را در سایه پنهان بکنند.
حسن قنبری نائب رئیس تعاونی زنبورداران شهرستان آمل
ضمن معرفی بفرمائید در ابتدا با چه سرمایه ای و چند کندو شروع به کار کردید؟
حسن قنبری هستم متولد 1345 در یک خانواده زنبوردار در آمل به دنیا آمدم و ییلاق اصلی ما چلاو ولی برای اسکان زنبور به لار می رویم. زنبورداری را به صورت سنتی در کنار پدر و با تجربه ایشان با 50 کندو شروع کردیم و در ادامه به 200 تا رسید و سال 72 بخاطر خشکسالی از زنبورداری کناره گیری و عقب نشینی کردم و هشت سالی را در بازار بودیم و مجددا بخاطر علاقه به عرصه تولید عسل برگشتم. برای بار دوم در سال 80 زنبورداری را به صورت سنتی و صنعتی شروع کردم. از این رو در جهت کوچ زنبور از آذرماه به سمت بوشهر حرکت می کنیم و فروردین بر می گردیم و اول خرداد به سمت لار می رویم و تا مهرماه در آنجا می مانیم سپس کوچ را به روستای مزرس دشت سر می آوریم. ابتدا با 20 میلیون تومان سرمایه شخصی و با وام 35 میلیونی با بازپرداخت پنج ساله طرح توسعه در دولت آقای احمدی نژاد شروع به این کار کردیم که در زمان خودش موجب پیشرفت من شد.
زنبور عسل دارای چه خصوصیات متمایزی در طبیعت است؟
زنبور عسل موجودی است که از طبیعت استفاده میکند و نه تنها چیزی از آن کم نمی کند بلکه به غنای محیط زیست هم میافزاید و گرده افشانی و تنوع زیستی و ژنتیک گیاهی حاصل فعالیت زنبور عسل است چنانچه در قرآن کریم نیز خداوند تولیدات زنبور عسل را شفای مردمان دانسته و به انسان توصیه کرده است سخت کوشی را از آنها بیاموزد؛ همچنین ویژگیهای منحصر به فردی دارد که انسان با دقت در آن به عظمت خداوند پی میبرد از آن جمله میتوان به لانهسازی زنبور عسل اشاره کرد. همچنین زنبور عسل نه تنها هیچ گاه فضولات خود را داخل کندو رها نمیکند بلکه مرتب اقدام به پاکسازی کندو کرده و ذرات غبار و آشغال را به خارج از کندو انتقال میدهد. قابلیت مسیریابی، حس بویایی قوی، داشتن پنج چشم و قابلیت دید در تاریکی مطلق در وجود یک حشره یک گرمی از عجایب خلقت است که خداوند متعال در زنبور عسل قرار داده است.
در خصوص زنبورداری و شناخت مراتع مناطق مختلف مازندران و مهارت صحرا شناسی و صحرایابی توضیح دهید؟
از جهت مرتع شناسی و شناخت گیاهان و مراتع مقداری اطلاعات دارم اما نه کامل. چون بسیاری از مناطق را نرفته ام و زنبور نبرده ام. زنبوردار موفق کسی است که گیاهان را بشناسد، با مراتع آشنا باشد و مواقع گل دهی گیاهان در مناطق مختلف را بداند و در آن صورت می تواند در محل های مناسب مستقر شود و در کارش موفق باشد. البته در مورد تغییرات جوی مناطق مختلف و درجه حرارت محیط در فصلهای متفاوت هم باید اطلاعات کافی را کسب کند. چنانچه پیشکسوتان ما می گفتند هر کجا می روید سعی کنید قبل از اینکه گل باز شده باشد در صحرا مستقر باشید. هر چه دیر تر از این زمان برسید به همان مقدار عمر گل تلف شده و زنبور نمی تواند کامل از آن استفاده کند . به قول خودشان باید به غوره گل برسید! به گلی که هنوز باز نشده غوره می گوییم. زنبوردار باید به موقع برسد که بتواند از فرصت استفاده کند.
مشکلات زنبورداران استان مازندران، بهخصوص مشکلات اختصاصی و بومی زنبورداران این استان چیست؟
سرما و گرمای زیاد، آفات و بیماریهای داخل کندو و استفاده از سموم برای گیاهان از جمله مشکلاتی است که در راه تولید عسل و پرورش زنبور عسل وجود دارد. از سختی این شغل هم میتوان به گرانی داروها، حمل و نقل و لوازم زنبورداری، لزوم اقامت در بیابان و مواجه شدن با انواع حیوانات وحشی و … اشاره کرد که تاکنون مسئولان هیچ حمایتی از بنده و همکارانم نداشتهاند و اکثر زنبوردارن دارند با سرمایه شخصی یا وامهایی با سود بالا کار خود را ادا