بارها دیده و شنیدهایم که پرسنل اورژانس 115 در حین انجام ماموریت، خود دچار سانحه شده و چه بسا در راه نجات جان دیگری، جان خود را از دست دادهاند. با وجود تمام مخاطراتی که تکنسینهای اورژانس 115 را حین انجام ماموریت تهدید میکند اما آنها همواره برای نجات جان انسانی بی وقفه تلاش شبانه روزی دارند. سختی های کارشان زیاد است مسئولیت کاری آنها مسئولیت در قبال جان مردم است، اگر عشق به نجات انسانی در این شغل وجود نداشته باشد سختیهای آن غیرقابلتحمل میشود. كاردان های اورژانس 115درسراسركشور نقش بسزایی در امدادرسانی به بیماران و مجروحان حوادث ایفا می كنند و می توان گفت در مواجه با حوادث، نخستین شماره ای كه برای امداد رسانی به ذهن شهروندان خطور می كند 115 است؛ در واقع تماس با این شماره بزرگ ترین دلگرمی برای افرادی است كه دچار بیماری و یا حادثه شده اند. از این رو صبح آمل پای سخنان حسین پیرایش می نشیند تا از زندگی یك کارشناس فوریت های پزشکی اورژانس 115 برایمان سخن بگوید كه این گونه آغاز می كند:
خودتان را معرفی و بفرمایید از چه سالی فعالیت تان را شروع نمودید؟
حسین پیرایش متولد 1359 شهر آمل و ورودی 78 دانشگاه علوم پزشکی گرگان هستم و فارغ التحصیل سال 92 . بعد از آن مرحله سربازی پیش آمد و سرباز وزارت دفاع شدم و در تهران خدمت کردم و بعد به مشهد منتقل شدم و در امور بیمه ای که خواه ناخواه در کار پزشکی دخیل بود خدمتم را ادامه دادم.
از سال 84 هم وارد 115 شدم و حدود سه سال در مشهد مقدس کار کردم و الان هم حدود دوازده سال است که در 115 شهر آمل و بیشتر در پایگاه جاده ای پلور و گزنک مستقرم و بستگی به شرایط شغلی ام داخل شهر هم بالطبع کشیک دارم.
وظیفه اورژانس پیش بیمارستانی چیست؟
رسیدگی به موارد فوریتهای پزشکی و ارائه خدمات به مصدومین و بیماران اورژانسی می باشد.ساختار این سیستم در هر شهرستان شامل یک اتاق فرمان (Dispatch) و تعدادی واحدهای امدادی می باشد. اتاق فرمان فوریتهای پزشکی نقش فرماندهی سلامت حوادث را در حوزه شهرستان خود برعهده داشته و واحد فرماندهی عملیات استانی(Emergency Operation Center) نقش نظارت براتاق فرمانهای شهرستانی را دارد. تماسهای مردمی باشماره ۱۱۵ در تمام نقاط یک شهرستان بر روی تلفنهای اتاق فرمان زنگ می خورد. پرسنل اتاق فرمان شامل: پزشک، پرستار و اپراتور بی سیم می باشد. در زمان تماس با اتاق فرمان ،پرسنل با پرسیدن سوالاتی در مورد مشکل اصلی بیمار ، سن ، سابقه بیماریهای قبلی و… اطلاعات لازم را برای تصمیم گیری در مورد وی جمع آوری میکنند. چنانچه شرح حال ارائه شده مربوط به یک مورد فوریتهای پزشکی باشد، پس از گرفتن آدرس دقیق، نزدیک ترین واحد امدادی به محل از طریق بی سیم یا تلفن اعزام خواهد شد. در مواردی که وضعیت بیمار اورژانسی نباشد با دادن اطلاعات لازم به تماس گیرنده وی را برای انجام اقدامات لازم راهنمایی می کنند.
لباس اورژانس 115 در ابتدا به چه صورت بوده؟
لباس اورژانس در ابتدا به رنگ آبي بود و بر روي بازوها و جيب هایش آرم نصب می شد اما به مرور، لباس ها به شكل امروزی تغيير کرد.
از خطرات و سختی های کارتان بگویید؟
طبیعتا کار در اورژانس جزء کارهای سخت و زیان آور است. پرسنل اورژانس فشار کاری زیادی را تحمل می کنند و علت نیز کمبود نیروی انسانی و منابع و امکانات است. عدم اطلاع کافی مردم از وظایف اورژانس نیز برای ما مشکل آفرین است؛ گاه مردم کار ما را صرفا جابجایی بیمار با آمبولانس تلقی می کنند در حالی که راننده آمبولانس و همکار او حداقل دارای مدرک فوق دیپلم مرتبط با فوریت های پزشکی است. مردم این را نمی دانند و فکر می کنند او یک راننده است و آمده مریض ببرد اما دیدگاه ما این است که او یک کارشناس است و باید در همان لحظه خدمات پزشکی ارائه کند. هنگام بروز تصادفات نیز مردم دور ماشین جمع شده و مشغول عکس گرفتن و ضبط فیلم می شوند و این نیز موجب ترافیک شده و باعث می شود آمبولانس و نیروهای امدادی دیر به صحنه برسند. مشکل دیگر این است که متاسفانه در داخل شهر راه را برای آمبولانس باز نمی کنند؛ لذا در راستای فرهنگ سازی، همراه با هر خبری که از حوادث منتشر می کنیم، یک پیام آموزشی نیز می دهیم. کار عمده ما در زمینه تراما (اصطلاح تراما مربوط به هرگونه آسیبی است که ناشی از ضربه باشد) و بیماران قلبی، سکته مغزی، بیماران ریوی نظیر تنگی نفس ، سوختگی های شدید، مسمومیت های دارویی و تمام مواردی که منجر به افت سطح هوشیاری شوند، می باشد.
در پایگاه جاده ای پلور چه مواقعی هستید؟
همکاران ما سه شیفت و به صورت 24 ساعته کشیک هستند و با توجه به جاده و سختی رفت و آمد در آن 24 ساعت را معمولا 48 ساعت در نظر می گیرند تا خدمات بیشتری به بیماران اورژانسی ارائه بدهند و معمولا حالت عادی هفته ای دو روز و نصف سرکارند ولی به دلیل هزینه های سنگین زندگی و تامین آن فقط یک کشیک شاید نتواند جواب دخل و خرج آنها را بدهد بنابراین مجبورند در بخش های خصوص مشغول به کار شوند که حق طبیعی آنها هم هست و از آنجائیکه روند کار فرمایشی است خواه ناخواه در دراز مدت بر روی خانواده تاثیر منفی خواهد گذاشت.
با توجه به مشکلات رشته شما آیا شده که پشیمان شوید؟
حرفه ام را با توجه به تمام سختی هایش خیلی دوست دارم نه اینکه عاشقش باشم ولی معتقدم یک شغلی است که خدا حواسش به آن هست چون دعای مردم پشت سر ما هست و بچه ها هم بر خلاف زحمات خود خدمات قابل توجهی را دریافت نمی کنند ضمن اینکه آگاهی و توقع مردم هم باید نسبت به شرایط جامعه یکسان باشد و و همه مشکلات را به حساب ما نگذارند.
اورژانس یعنی فوریتهای پزشکی و بعضی مواقع که ما دیر می رسیم بحث سخت افزاری موضوع است و با توجه به اینکه تعداد ماشینها و جمعیت روز به روز در حال افزایش است و حجم ترافیک هم بالاتر و آگاهی مردم بالطبع بیشتر اما خدماتی که اورژانس در فضاهای شهری دارد انجام می دهد محدود است و باید پایگاههای اورژانس بیشتر و نیروها هم تخصصی تر شوند که در آن صورت نفعش را خود مردم می برند و با دیر آمدن اورژانس 115 ما کار خودمان انجام می دهیم اما مردم شاید توجیه نباشند.
تكنسين خوب از نظر شما به چه کسی می گویند؟
تكنسين خوب فردي است كه خدمت به مردم را به درستي انجام دهد، به فكر بیمار باشد و به سلامتی خودش هم توجه کند.
این پایگاه چند دستگاه آمبولانس دارد؟
پایگاه ما یک دستگاه آمبولانس دارد و یکی از دلایلی که خیلی ها وارد این شغل نمی شوند و برخی هم در دوره طرح یا اوایل استخدام ادامه نمی دهند یکی بحث سختی این حرفه و مسائل مالی آن است و موضوع دیگر بحث اداری موضوع است که متولیان امر باید مرحله به مرحله همانطور که شعب بانک را اضافه و خیابانها را عریض و ساختمانها را مرتفع می کنند به تناسب جمعیتی که افزایش پیدا می کند خدمات را در حوزه نیروهای خدماتی و اداری بیشتر کنند ولی بزرگترین مشکل 115 حجم بالای کار مخصوصا در پایگاه شهری است و این دست ما هم نیست و با این وجود تلاش می کنیم تا مردم از ما راضی باشند.
حیطه مسئولیت 115 فقط مناطق شهری است؟
یکی از سه پایگاه 115 آمل دو آمبولانس دارد و چهارمین پایگاه هنوز تاسیس نشده و در حال انجام کارهای اداری آن هستند و خدمات دهی اورژانس در مناطق شهری و روستایی فرقی نمی کند و براساس نقشه منطقه ای، نزدیک ترین پایگاه را اعزام می کنند.
انتظار مردم از شما چیست؟ آیا سر وقت می رسید؟
اقشار مختلف جامعه در مواجه با بیماری ها و سوانح انتظار معجزه از ما دارند و ما به عنوان تكنسین های اورژانس نباید هرگز كم بیاوریم؛ انگار ما در آن لحظات آدم آهنی یا موجوداتی فضایی هستیم كه از كره ای دیگر برای نجات مردم به زمین آمده ایم. در صحنه تصادفات مردم انتظار دارند كه از همان نخستین لحظات در صحنه حاضر شویم و اگر چند دقیقه ای به دلیل ترافیك مسیر و نه به دلیل كوتاهی كادر اورژانس دیر به صحنه برسیم نه با آغوش گرم و لبخند افراد، بلكه با ضرب و شتم نزدیكان سانحه دیده مواجه خواهیم بود؛ با این وجود، هیچ كدام از این توهین ها و ضرب و شتم ها باعث نمی شود خود را به بالین بیمار نرسانیم و امدادرسانی نكنیم.
از نظر تجهیزات آیا مجهز هستید؟
تجهیزات به نسبت سالهای «1385» بهتر شد اما سیستم هنوز به صورت سنتی است و تماس ما با مرکز ابتدایی و همچنان با بی سیم انجام می گیرد که قائدتا باید به سمت تکنولوژی و به روز شدن گرایش پیدا کنیم یا داخل آمبولانس های ما تجهیزات باید به گونه ای باشد که بهترین خدمات را به بیمار تا رسیدن به بیمارستان یا مراکز درمانی ارائه بدهیم که یکی از دلایل عدم انجام این امورات مهم شاید تحریم باشد که تاثیر بدی نیز به جای گذاشته است.
کار در شهر آمل سخت تر است یا در پایگاه جاده ای پلور؟
فکر می کنم در جاده بخاطر سختی ایاب و ذهاب و خطرات جاده خواه ناخواه بابت تعویض کشیک ها هم داشته باشیم اگر چه حجم کار پایین تر است اما فشار و استرس کمی بالاتر است و حوادث جاده ای هم معمولا در حجم بالای تصادفات پیش می آید و با توجه به اوضاع وخیم، شرایط سخت تر خواهد بود ولی داخل شهر تعداد ماموریتها بیشتر است و امکان دارد هر ماموریتی دو مریض جابجا شود.
گذشته از اینکه بعنوان کارشناس فعالیت می کنید رانندگی آمبولانس هم با شماست؟
با توجه به کارشناسی، گواهی نامه و مدرک دانشگاهی هم دارم که شرط اصلی آن هر دو مورد می باشد ولی پزشک همراه با تیم مثل خیلی از شهرستانهای دیگر نداریم و در موقع لزوم طی تماس و مکاتبه فوری با پزشکی که به صورت 24 ساعته در اختیار ما در ساری و آمل است هماهنگ و با در اختیار گذاشتن شرح حال بیمار در عین حال که کارهای اولیه پزشکی را انجام می دهیم، بر اساس آن دستورات پزشکی را هم می گیریم.
در خصوص ارائه خدمات پزشکی در سفر اربعین به زائرین حسینی بگویید؟
اولین سفر اربعین سال 94 و در پایانه مرزی مهران و با حکم ریاست انجام شد و امسال هم به تقاضا و اختیار خودمان رفتیم اگرچه بخاطر شرایط جسمی کمی هم اذیت شدیم ولی به عشق ارباب جز زیبایی چیزی ندیدم و آرزویم تنها زیارت بود که به تاکید مسئولان پایان آخرین روز سفر باید انجام می گرفت و در حین ماموریت امکانش نبود و شرط شان این بود که شش نفر همکار اورژانس مازندران با هم و بدون لباس سازمانی باشد بدین ترتیب حدود یک روز و نصف و در حد زیارت کربلا و نجف به پابوس ارباب رفتیم.
چه حسی داشتید؟
حسش که قابل وصف نیست و اگر ریا نباشد بهترین سفر من در طول عمرم بود چون زیارت امام حسین(ع) هر بار آدمی را تشنه تر می کند و به نظرم صحنه موعود و واقعه عاشورا را می توان با تمام وجود حس کرد.
با توجه به حجم بالای زائرین اربعین بالطبع نیاز به کمک همه خصوصا نیروهای امدادی بود و همین مهم بهانه ای برای سفر شد و بین ملکشاهی و مهران مستقر شدیم که تقریبا 25 کیلومتر با خود مرز مهران فاصله داشت و با افزایش جمعیت تمام تلاش مان را کردیم تا به بهترین نحو آنچه را که می توانستیم به عنوان خدمات پزشکی به زائرین و مسافران اربعین ارائه بدهیم. از این حیث دارو، پَن فِلِت های آموزشی و آب معدنی بسیار زیاد به ما دادند تا در اختیار زائرین بگذاریم و مهم تر از همه ما در جاده مستقر بودیم و مکان استراحتی را داشتیم و در فاصله وعده های غذایی سر جاده می ایستادیم تا خیال مسافرین جمع باشد که اگر احیانا یک آمبولانس را بخاطر خدمات پزشکی از دست شان دادند چند کیلومتر جلوتر بتوانند به آمبولانس دیگر برسند که خدمت به زائرین حسینی افتخار بزرگی بود که نصیب ما شد.
مراجعین از چه طیفی بودند؟
در سفر اربعین بیشتر مراجعه حضوری به پایگاه جاده ای، بیماران تنفسی، قلبی، حساسیت، سرماخوردگی و… بود که پکیج داروها دو بار شارژ شد و مردم داخل ایران از دریافت خدمات پزشکی راضی بودند و نارضایتی شان در گیت های خروجی بخاطر ازدحام جمعیت بود.
یکی از مخاطرات شغل شما سختی ماموریت است مثل تصادفی که برایتان اتفاق افتاد در مورد آن توضیح دهید؟
شغل ما با تمام خوبی هایش یکسری بدی هایی هم دارد و زمانی که جمعه پنجم بهمن 97حدود ساعت پنج و نیم صبح در هراز و نزدیکی پلور اعلام ماموریت کردند بلافاصله در شرایط برفی و یخبندان و سرما به منطقه اعزام شدیم و به محض رسیدن به صحنه تصادف متوجه انحراف یکدستگاه پژو پارس شدیم دو پسر جوان هم با ماشین 206 تا رسیدن ما مواظب مصدومین از سرما بودند و با دیدن ما گفتند اینها هیچ مشکلی ندارند و فقط یک خانم خیلی ترسیده که در حین کمک به او تا کنار آمبولانس دیگر نفهمیدم چه شد و تنها چیزی که متوجه شدم اینکه یک ماشین به دلیل لغزندگی جاده، سُر خورد و با توجه به آن دچار صانحه شدم و دو قسمت از پای من دچار پارگی شدید شد و لگن و بینی کمر و پاشنه پای راست هم دچار آسیب شد و آن لحظه فقط کمی برف را روی بینی قرار دادم و ضعف کردم و در حالت شوک فهمیدم که در مسیر درمانگاه هستم.
بچگی دوست داشتید چکاره شوید و آیا الان به آن هدف رسیدید؟
در بچگی دوست داشتم خلبان شوم و فقط عشق پرواز داشتم و خیلی از اسباب بازی هایی هم که درست می کردم برگرفته از همین رویاها بود و با امکانات آن زمان حتی موشک و هواپیما هم درست می کردم. دبیرستانی که من در آن درس می خواندم رشته ریاضی نداشت و به اصرار پدرم در دبیرستان نزدیک خانه مان و در رشته تجربی درس خواندم و دانشگاه هم رشته پرستاری را انتخاب کردم و این شد که وارد این رشته شدیم و استخدامی هم جاهای مختلفی می توانستم بروم ولی یک استخدامی همزمان بین خراسان و مازندران پش آمد و استخاره ای هم گرفتیم و به مازندران آمدیم و قبول شدیم.
روزانه چند زنگ دارید و بیشتر در چه خصوص است؟
در پایگاه های شهری تعداد زنگها روزانه شاید به 15 تماس برسد و این موضوع تا هفتاد درصد در پایگاههای جاده ای به صوانح جاده ای بر می گردد و در زمستان کولاک، بهمن و ریزش سنگ مزید بر علت می شود و در شهر بیشتر ناراحتی های قلبی و موارد داخلی می باشد.
مشوق اصلی برای ادامه راه چه می باشد؟
با تمام سختی ها و ناامنی های شغلی كه وجود دارد، من و همكارانم در صحنه حضور داریم و هدفمان چیزی جز نجات مصدوم نیست، زیرا كه ما یك پرستاریم و لباس مقدس تكنسین فوریت های پزشكی را برتن داریم. با وجود تمام فشارهای عصبی، اضطراب ها، كمبودها و كمی درآمد، تنها دلخوشی من و همكارانم، نفس و ضربان بیمار احیا شده، گریه نوزاد تازه به دنیا آمده و دعای خیر مصدومان است كه مشوق اصلی برای ادامه راهمان است.
اقدامات اولیه تا رسیدن بیمار را خودتان انجام می دهید؟
بله همه دوستان تسلط لازم و تجربه کافی و مهمتر از همه تجهیزات لازم را برای این کار دارند فقط این را خود مردم باید متوجه باشند که امکانات ما یکسری محدودیت هایی هم دارد و با توجه به تخصص در کار فوریت پزشکی در بعضی جاها خدای ناکرده اگر بحث قضائی، پزشکی و دادگاهی پیش بیاید یکسری چالش هایی مطرح می شود که ما را محدود به انجام فعالیتهای کاری می کند و در آن صورت وجود شاهد و یا حضور پزشک الزامی ست ولی موضوع سرعت کار است که باید بدانیم تعداد مریض خیلی زیاد و آمبولانسها کم و مسئله دیگر انجام دادن یا ندادن بعضی کارها بیشتر بخاطر بعد پزشکی و از همه مهمتر بعد قضائی آن است که بسیاری از همکاران ما به جهت رفتارهای خاص، خواسته و ناخواسته پای شان به دادگاه کشانده شد و طبیعتا همه ما در این قضییه ذینفع و مجبوریم بعضی از کارها را هر چند به نفع بیمار نباشد انجام ندهیم و عکس آن هم صادق است و گاها در دادگاه ما را به چالش می کشند.
خانواده با کار شما مشکل ندارند؟
خواه ناخواه ما درگیر کار هستیم و کمتر در خانه حضور داریم و زندگی همه ما با کار عجین شده و در 48 ساعت تایم کاری زن و بچه خود را نمی بینیم ولی به مرور زمان و در درازمدت با این موضوع کنار می آیند و من هم از همین جا از همسرم که بیش از پنج سال زندگی مشترک به خوبی زندگی را مدیریت و با مشکلات کنار آمد تشکر می کنم و خدا را شاکرم که دختر شیرین زبانم با وجود چنین مادر مهربانی سه ساله شد
خوش به حال دل آن مرد که دختر دارد کی تواند پسری دختر بابا شود
واژه ها از نظر شما چطور معنا پیدا می کند؟
اورژانس 115 : كمك رسان مردم، آژیر آمبولانس: هشدار براي ديگران، ايران: وطن سرافراز من، زندگي: يعني احتياط و رفع نيازها و كمك به يكديگر.
چه درخواستی از مردم دارید؟
از مردم عزیز می خواهم خود نسبت به عملكرد من و همكارانم درست قضاوت و لحظه ای در این باره تامل كنند كه آیا شده در بدترین لحظات حتی در زمان بروز بلایای طبیعی كه هركس برای نجات جان خود و نزدیكانش تلاش می كند ما در كنار دیگر افراد جامعه برای نجات جان دیگران تلاش نكنیم و به فكر خود و خانواده مان باشیم؟ آیا شده با تمام بدرفتاری های اطرافیان بیمار نسبت به وظیفه خود كوتاهی كنیم؟ پرستاران و تكنسین های اورژانس 115 به صورت شبانه روزی برای نجات جان هموطنان خود تلاش می كنند، حتی اگر كمترین درآمد را داشته و بیشترین زمان خود را در پایگاه های اورژانس به دور از خانواده های خود سپری كنند.
