نيما فردي خلاق و داراي ذوق هنري است و به راحتي با ديگران ارتباط برقرار مي کند، او ديد قوي دارد و با دقت زياد جزئي ترين موارد را مشاهده مي کند. شغلش سختي هاي خاص خودش را دارد گاهي براي گرفتن عکس بايد مسافت هاي طولاني را طي کند، مدت ها انتظار بکشد و همزمان تجهيزات سنگيني را حمل کند. او بايد در شرايط مختلف آب و هوايي بد يا خوب، خطرناک يا ايمن و … کار کند. ساعت کاري اش بسيار متنوع و محل کارش در استوديو عکاسي است ولي بسته به نوع کار در محيط هاي مختلف خارج از استوديو نيز کار مي کند.با دوربيني در دست بزرگ شد و با بزرگ شدن در خانواده اي فرهنگي ياد گرفت که زندگي اش را بسازد و ضمير مشتاقش پرواز اين موجوديت خاکي بود. بدون هيچگونه يادگيري حرفه اي با آزمون و خطا قاب خود را شکل داد. بعد از اين کارش او را به مکان هاي مختلفي کشاند تا مردم را بشناسد و فرسنگ ها راه پيمود در حالي که در نقشه راهش نبود. وي مي گويد؛ عکسهاي طبيعت را بايد گرفت شايد چند سالي هم به پاي شان نشست تا آنگاه که کاملا جا بيفتد و با تو آن کنند که هيچکس قادر به انجام آن نيست. يک عمر از لنز دوربينم همه خلق ا… را نگاه مي کنم و همه زشتي ها و زيبايي هاي شان را در حافظه دوربينم ثبت مي کنم. جالب است چشم خلايق به هنر دست من مي باشد که به مدد نرم افزار و کامپيوتر لک و خال و چروک صورت شان را بگيرم و عکس به آنها تحويل دهم که چهره زيباتري از آنها نشان بدهد و اين يعني خلق آثار که با کمي تعمق ادمي را به فکر مي اندازد و آن قدرت بيکران الهي است. اينها قسمتي از گفتگوي اختصاصي صبح آمل با عکاس جوان و خوش آتيه آملي است که عرق آملي بودنش پس از سالها زندگي در پايتخت دوباره وي را به شهر مادري اش کشاند تا بتواند با مدد هنرش خدمتگزاري ماندگار ديگري را در کارنامه درخشانش به ثبت برساند که نگاه پر از مهر و محبت شما همراهان هميشگي را به مطالعه ان دعوت مي نماييم.
نيما مهدي پور عمراني هستم سال 1363 در آمل به دنيا آمدم ولي از بدو تولد در تهران زندگي کردم. تا ارديبهشت 95 آنجا بودم و از آن تاريخ به دليل ازدواج به آمل برگشتم. پدرم روح ا… نويسنده چندين جلد کتاب مي باشد و از آنجائيکه در تهران زندگي مي کند در آنجا شناخته شده و آمل کمتر او را مي شناسند. تحصيل کرده رشته مهندسي معدن دانشگاه تهران جنوبم و از سال 87 در معادن مختلف ايران از بزرگترين آن سنگ آهن گهر سيرجان تا معدن طلاي زرشوران تکاو کار کردم و در کنار آن عکاسي را به صورت تفريحي، تفنني ولي با نگاهي
هنرمندانه و همراه با مطالعه انجام مي دادم و در واقع وقت آزادم را عکاسي مي کردم. عکاسي طبيعت و حيات وحش را نيز به صورت خودآموز و با استفاده از کتاب هاي راهنمايي که وجود داشت توانسنم نورپردازي را آموزش ببينم.در اين دوران با ديدن عکس هاي عکاسان مطرح و بزرگ ايران و جهان سعي کردم ويژگي هاي منحصر به فرد عکس هاي انها را دريافت و با تلفيق آنها سبک و سياق خود را در عکاسي پيدا کنم.با توجه به شرايط کاري در نقاط مختلف ايران فرصت بهره مندي از کلاس هاي اساتيد عکاسي هيچ وقت ميسر نشد.
15 استان کار کردم
حدود هشت سال فعاليت معدني ام در 15 استان از مازندران و گلستان گرفته تا اذربايجان غربي و شرقي، کرمان و … به عنوان کارشناس معدن، سرپرست کارگاه، سرپرست عمليات استخراج و … مشغول به کار بودم.
عکاسي يعني خلق اثر
عکاسي يعني ثبت و ايجاد يک تصوير که در دو مرحله انجام مي شود نخست به دست آوردن تصوير به وسيله دوربين و ثبت آن روي نگاتيو يا گيرنده تصوير الکترونيکي و ظاهر کردن تصوير مخفي حاصل از دوربين عکاسي و پايدار کردن آن.
جدي ترين تفريح زندگي ام عکاسي است
معني کار حرفه اي اين است که شخص بتواند از کار خودش پول در بياورد و در اين ميان امکان دارد شما در کارتان خبره باشيد يا نباشيد و اين قانون کلي است.
همچنين بعضي از عکاسان حرفه اي حرفه شان عکاسي طبيعت و حيات وحش است ولي حرفه من معدنکاري بود و در کنارش به عنوان تفريح اما جدي ترين تفريح زندگي ام عکاسي بود و سعي کردم تا آنجا که در توانم است بهتر و بيشتر تلاش کنم عکاسي را ياد بگيرم و عکسهايي بگيرم که وقتي مخاطب به آن نگاه مي کند هم حس مرا دريافت کند که انتقال احساسات در هنر حرف اول را مي زند و کسي که نتواند احساسش را در کارش منتقل کند، اثرش ماندگار نخواهد بود.
عکاسي چه چيزهايي را در زندگي به ارمغان آورده
از کودکي عشق به طبيعت در من پررنگ و ثابت بود و زمانيکه وارد طبيعت کوه، جنگل و دريا مي شدم شوق و شعفي در من ايجاد مي شد که وصف شدني نيست. هيچوقت نسبت به محيط اطرافم بي تفاوت نبودم و از همان زمان نوجواني که عکسهاي طبيعت مازندران را مي ديدم با خودم فکر مي کردم من چه نقشي مي توانم در اين جريان بازي کنم.
دوربين قديمي
يک دوربين قديمي در خانه ما بود و من هم به خاطر علاقه زياد هميشه با آن کلنجار مي رفتم که ببينم سيستم آن چه هست و چرا مي تواند ثبت را انجام دهد. بزرگتر که شدم فهميدم که مي شود مطالعه کرد و از طريق اينترنت به بعضي از جواب هاي خود رسيدم.
مدتها با دوربين آنالوک پدر که فيلمي بود صرفا براي
چه شد به عکاسي روي آوردي
اينکه بدانم دوربين چيست و طرز کارش را ياد بگيرم عکس مي گرفتم.
تفاوت دوربينها در چه بود
روند کاري سيستم دوربين انالوک و ديجيتال خيلي با
هم متفاوت است در آنالوک بعد گرفتن عکس بايد منتظر بماني تا از چاپ بيرون بيايد تا عکاس نتيجه کار خود را ببيند البته عکاسان خبره در آن زمان تمام فرآيند چاپ را خود انجام مي دادند ولي براي عموم جامعه به لاين صورت بود که عکس را مي گرفتند و فيلم را به چاپخانه مي دادند تا نگاتيو را ظاهر کنند تا اينکه سال 85 دوربين ديجيتال حرفه اي را تهيه و شروع به عکاسي کردم.
اولين عکسي که گرفتي
همه عکس هايم را دوست دارم و معمولا تفاوتي بين آنها قائل نيستم. ارديبهشت 85 در مراسم ورف چال به همراه خانواده به دامنه هاي البرز رفتيم و از رودخانه پلور عکس گرفتم و به نظرم خيلي خوب شده بود ولي الان به آن عکس اصلا نگاه نمي کنم و جزو عکسهايي است که حسي به آن ندارم.
از سفرهاي عکاسي ايرانگرديت بگو
در هر جايي که براي کار معدني رفتم قبل اينکه تحقيقي در مورد شرايط کاري و موقعيت جغرافيايي منطقه داشته باشم درباره مناطق طبيعي و خاص آنجا پرس و جو مي کردم تا بتوانم عکاسي کنم.31 تير 93واردکلوتهاي شهداد، مرز کرمان و سيستان و بلوچستان که يکي از گرمترين شهرهاي ايران است و روستايي شدم به نام گندم بريان دارد که بالاترين درجه حرارت دنيا با 72 درجه سانتي گراد در آن ثبت شده است؛ شديم که کوير زيبايي داشت و شامل يکسري سازه هاي زمين شناسي به صورت کوه هاي مينياتوري از زمين بيرون زده اند مي شد. ماشين دماي 50 درجه را نشان مي داد يکساعتي توانستم گرما را تحمل کنم و در همين موقعيت تعدادي عکس هم انداختم ولي اين شرايط براي همراهانم قابل تحمل نبود. خواستيم برگرديم که پيشنهاد دادند کمي ديگر اين مسير را ادامه دهيم. جلوتر که رفتيم به پايگاه هلال احمر رسيديم، پياده شديم تا حداقل آبي به دست و صورت مان بزنيم و ببينيم شرايطي براي ماندن هست تا از طلوع خورشيد هم عکس بگيريم؟دور تا دور اين ساختمان هلال احمر پر از اسپليت بود. در زديم و اجازه گرفتيم که با روي باز پذيرفتند نمازخانه شان را در اختيار ما گذاشتند چون واقعا امکان بيرون ماندن نبود الاچيق هايي براي فصل زمستان درست کرده بودند که بخاطر گرماي بي سابقه اي که در طي آن روز خورده بود حتي نمي شد به آن دست زد. شب را مانديم و صبح زود از لحظه طلوع عکس انداختم.
بهترين جايي که دوست داري دوباره به آنجا براي عکاسي بروي
ميانکاله بهشهر بهشت پرندگان ايران و منطقه محافظت شده است که شرايط اقليمي و محيطي آن کاملا متفاوت با جاهاي ديگر است و وقتي وارد آن مي شوي باورت نمي شود که آنجا ايران است چون ما ايراني ها عادت نداريم حيوانات وحشي را کنار خودمان ببينيم. پرندگان وحشي که نمي شود فکرش را کرد که در درياي خزر وجود داشته باشد کنارتان روي موج هاي دريا در حرکت هستند و بالا سرتان پر از پرنده است.
عمده سفرهايت به کدام استان بوده
در سفري که به ارتفاعات البرز داشتم دور تا دور قله دماوند را سفر و از جلوه هاي مختلف آن عکاسي کردم. عمده سفرهايم ولي در استان مازندران بوده و بيشتر عکسهايم متعلق به طبيعت و زيبايي هاي اين خطه سر سبز مي باشد و از کودکي محو و جذب اين زيبايي ها بودم.
اگر قرار باشد به يکي از آن مناطق براي عکاسي برگردي کجا را انتخاب ميکني
واقعا اگر الان شرايطش مهيا باشد باز هم شبه جزيره ميان کاله را براي عکاسي انتخاب مي کنم.
تو کيف دوربينت چه چيزهايي وجود دارد
من سعي ميکنم براي سفرهاي عکاسي ام سبک سفر کنم و در کيف دوربينم معمولا پايه هاي دوربين، حداقل سه عدد لنز با توانايي هاي مختلف در ثبت و يکسري از لوازم مخصوص عکاسي ولي در کوله پشتي همراهم که کيف دوربينم جزو آن است معمولا لوازم ضروري براي شب ماني در طبيعت مثل چادر کوچک مسافرتي، اب غذا و … است.
با جمع بودن را دوست دارم
هيچوقت دوست نداشتم تنها باشم و در جمع بودن را دوست داشتم البته يک جاهايي را ادم مجبور است تنها برود و شرايط اين را مي طلبد. متاسفانه در ايران عکاسان طبيعت چون از طريق عکاسي پول در نمي آورند و عموم عکاسان طبيعت و حيات وحش داراي شغل جايگزين هستند و جمع کردن اين گروه در کنار هم و در يک تايم مشخص سخت است. من عموما تنها به سفر عکاسي نمي روم ولي پيش آمده به خاطر شرايط خاص تنها هم رفتم.به طور معمول جاهايي که مکان عمومي هست بهتر است که روزهاي تعطيل و آخر هفته نباشد چون در جمعيت شلوغ نمي شود عکاسي کرد.
هترين عکسي که گرفتي
کلي خاطرات خوب و بد در طول اين سالها رقم خورده است. يکي از بهترين خاطراتم در طول يکي از سفرهاي عکاسي زماني اتفاق افتاد که قصد داشتم عکس بلور يخ در رودخانه پلور با پس زمينه دماوند را بگيرم. هميشه دوست داشتم عکسي به روش « نيکل فريدني» پدر عکاسي طبيعت ايران که تقريبا 30 سال پيش از رودخانه پلور با دور نماي دماوند گرفتند اين صحنه را به سبک و سياق خودم ثبت کنم. يکسال به جهت مسافرتهاي کاري در مسير جاده هراز عبور نزديک منظريه توقف مي کردم حتي اگر با ماشين خودم نبودم از راننده خواهش مي کردم که بايستد و به لبه دره مي رفتم تا ببينم شرايط خاص ايجاد
مي شود براي خلق تصوير يا نه؟ که خوشبختانه زمستان 94 که بليط هواپيما براي 8 غروب براي برگشت به محل کارم داشتم، ظهر از آمل به سمت تهران حرکت کردم که حدود ساعت يک و نيم به پلور رسيدم که بي اختيار ماشين به محل پارکينگ چرخيد.
از بالا نگاه کردم که ديدم داخل رودخانه قطعاتي برق مي زند اولش فکر کردم به دليل درخشندگي نور خورشيد پلاستيک رودخانه دشوار بود بيست و پنج دقيقه اي طول کشيد زباله است. برف سنگيني نشسته بود و مسير رفتن به طرف تا من رسيدم به رودخانه و خوشبختانه ديدم که اينها زباله نيست بلکه بلورهاي يخي است که روي سنگ هايي که سر از رودخانه بيرون اوردند به دليل برودت هوا قطرات آب پرتاب شده روي سنگها مي نشست و تشکيل بلورهاي يخ بزرگي را مي داد. تا بالاي زانوداخل آب نزديک به صفر درجه رفتم و شروع کردم به عکاسي ولي متاسفانه به خاطر شدت جريان آب قبل از ثبت عکس قطراتي از اب رودخانه روي لنز مي نشست. در نهايت وقتي عکس را باز مي کردم آن چيزي که مي خواستم نشد که 45 دقيقه طول کشيد تا من بتوانم يک عکس سالم بگيرم.
چه جشنواره هايي شرکت و راه يافتيد
برگزيده جشنواره عکس نورنگار با 1 عکس
برگزيده جشنواره عکس تعاون با 1 عکس
مقام دوم جشنواره کوهبان و راهيابي 2 عکس
برگزيده جشنواره عکس بين المللي خيام با 7 عکس
مقام دوم جشنواره رنگيتر
برگزيده جشنواره عکس جلوه هاي بهشت با 2 عکس
برگزيده جشنواره عکس امارات با 2 عکس
برگزيده جشنواره عکس ايرانشناسي با 1 عکس اختصاص ويژه نامه تخصصي عکس حيات وحش در سايت مکان بين
برگزيده جشنواره نگاه عميق بجنورد با 6 عکس و مقام سوم
برگزيده جشنواره تي تي آمل با 3 عکس
برگزيده جشنواره psa طبيعت آمريکا با 4 عکس
برگزيده جشنواره سفرآب ترکيه
برگزيده جشنواره نوروز تاجيکستان با 6 عکس و دريافت جايزه سالن در بخش طبيعت
قبلا براي دل خودم عکاسي کردم چون عکسهايم را جايي ارائه نمي دادم و در حد خودم و خانواده ام بوده ولي الان صرفا براي حس و حال خوب خودم عکاسي نمي کنم بلکه دنبال اين هستم که بيننده عکسم هم لذت ببرد
پيشنهاد شما به عنوان يک عکاس منظره طبيعت به علاقمندان اين رشته چه مي باشد
توصيه من به علاقمندان اين رشته اين است که سحرخيز باشند چون عکاسي به معني نقاشي با نور است و عکاسي طبيعت در شمال هم به جهت وجود نورهاي گرم و زرد طلوع خورشيد و انعکاس آن که در عکاسي به نورهاي دراماتيک معروف است باعث خلق جلوه هاي ويژه مي شود. لوکيشن را از قبل بدانند و يک ربع قبل از طلوع خورشيد تا نهايتا يکساعت بعد از آن زمان مناسبي براي عکاسي طبيعت مي باشد و غروب کوتاهتر و ده تا نهايت پانزده دقيقه بعد از غروب خوب مي باشد. شرايط مختلف آب و هوايي را تجربه کنند. عکاسي در مه بسيار رويايي و در کنار ايجاد حس توهم و ترس تاثير گذار نيز مي باشد.هيچوقت سعي نکنند از آسمان آبي بدون ابر با خورشيد مستقيم عکاسي کنند مگر شرايطي که سوژه هايي در اختيار داشته باشند که اين ضعف را بپوشاند. زياد سفر کنند چرا که سفر گذشته از اينکه اين امکان را به آدمي مي دهد که بتواند عکسهاي متفاوت از مناطق مختلف ثبت کند باعث مي شود که انسان خودش را بشناسد و توانايي هايش را درک کند و به نقاط ضعف خود
پي ببرد و براي بهبودي شرايط کاري و زندگي با تقويت نقاط ضعف پله هاي ترقي را خيلي زود و راحت تر طي کند.
هميشه دوربين خوب مطرح نيست
بعضي مواقع اين ايراد به همکاران عکاس ما وارد مي شود که دوربين خوبي دارند و اين يعني چشم روي اين حقيقت بستن که انها داراي مهارت و خلاقيت نيستند و اين اتفاق به ندرت و سهوا مي افتد.
اشتباهات معمول در عکاسي منظره چه مي باشد و چگونه مي توان از آن جلوگيري کرد و بزرگترين اشتباه خودتان چه بوده ترکيب بندي چقدر در عکاسي مهم است
مساله مهمي که در عکاسي بسيار مهم است بحث ترکيب بندي مي باشد يعني چيدمان سوژه هايي که نياز داريم در کادر باشد. در ديگر شاخه هاي عکاسي همه عناصر دست خودتان است و مي توانيد به صورت دلخواه آن را قرار دهيد اما در عکاسي طبيعت اين چيدمان توسط خود طبيعت انجام شده و عکاس مي تواند از دل بي نظمي که چشم مي بيند يک نظم و زيبايي را بيرون بکشد که اين بر مي گردد به ديد و نگاه عکاسانه عکاس که به مرور زمان و با کسب تجربه ان را کسب مي کند که چه کادري را از فضا بيرون بکشد.
از اشتباهات متداول بعضي از دوستان عکاس خطوط افق مي باشد توضييح دهيد
گاهي وقتها در سفرها اتفاق افتاده که سوژه هاي نابي وجود داشته که به واسطه همراه نداشتن دوربين نتوانستم تصوير دلخواه را ثبت کنم و يکي ديگر از اشتباهاتم سفر به جنگل بود که شرايط خاص پاييزي زيباي منحصر به فردي را ايجاد کرده بود که شروع کردم به عکاسي بدون توجه به اينکه دکمه فوکوس را فعال کنم، محو تماشاي زيبايي ها فقط شاتر مي زدم و حتي عکس ها را از ال سي دي دوربين نگاه نکردم و کلا گذاشته بودم روي ويزور و از آن شات مي زدم. زماني که به خانه برگشتم متوجه شدم که هيچکدام از عکسها فوکوس نيست و همه تار هستند و آن روز روز خيلي بدي براي من بود و وقتي که عکس خوب نگيرم چند روز با خودم درگيرم.
اصول عکاسي چه مي باشد
از صولهاي مهم عکاسي نور، ترکيب بندي و رعايت کردن ويژگي ها و زيبايي هاي بصري است چرا که ديدن يک تصوير به بيننده کمک و او را هدايت مي کند به سمتي که عکاس داشته است.
چه چيزي براي بهترين عکس طبيعت سازنده هست
تلاشم براي عکاسي طبيعت و حيات وحش نشان دادن زيبايي هاست و مي خواهم ديد و حسم را به مخاطبم انتقال دهم و سعي کردم به اين سمت بروم. قبلا براي دل خودم عکاسي مي کردم چون عکسهايم را جايي ارائه نمي دادم و در حد خودم و خانواده ام بوده ولي الان صرفا براي حس و حال خوب خودم عکاسي نمي کنم بلکه دنبال اين هستم که بيننده عکسم هم لذت ببرد و مطمئنم که سليقه ها متفاوت است و مي خواهم تا جايي که امکان دارد خودم را به سليقه جامعه نزديک کنم ولي نه اينکه از خط خودم خارج شوم و در يک جمله تفکر خودم را در عکاسي دارم و در کنارش سعي مي کنم آن را به چيزي که جامعه مي پسندد نزديک کنم.
بيشتر چه مکانهايي را براي عکاسي کردن انتخاب مي کني
بيشتر عکسهايم از طبيعت و مکانهايي است که امکان دارد هر بيننده اي از کنار آن عبور کرده باشد ولي من با هدف و نگاه خاص از آن تصوير برداري و به ثبت رساندم و در اين ميان تکنيک ها برايم بسيار مهم است.
از چه دوربيني با چه مشخصه اي استفاده مي کنيد
با دو دوربين کار مي کنم. براي عکاسي استوديو و طبيعت از دوربين فول فريم و براي حيات وحش هاف فريم و از لنزهاي تله فوتو هم استفاده مي کنم.
جدا از عکاسي چه سلايق و سرگرمي هاي ديگري داريد
از کودکي موسيقي کار مي کردم و ساز مي زدم ولي تفاوتش اين است که سازهايم تبديل به دکور اتليه شده است.
دوست داري باز هم بخواني
نه گيتار و خواندن ديگر براي من اولويت اول نيست و اولويت الانم فقط عکاسي است. زماني شبانه روزي سرگرم موسيقي بودم و در حال حاضر فکر و ذکر و زندگي ام عکاسي است و همين الانم که دارم به کاغذ ديواري هاي دفتر شما نگاه مي کنم در ذهنم در حال ترکيب بندي هستم.
بزرگترين اتفاق خوب زندگي شما چه بود
بزرگترين اتفاق خوب زندگي من همسرم است که موافق کارم مي باشد. مواقعي پيش مي آمد که چند هفته به واسطه کار معدن از ايشان دور بودم و به محض آمدن به خانه شايد بيشتر از دو ساعت نمي ماندم و با هماهنگي قبلي با بچه ها کوله بار عکاسي را مي بستم و چند روز نبودم و به سر کارم بر مي گشتم. همسرم همراه و همپاي خوب زندگي ام و پشتيبان بزرگي در سفرهايم بود که اگر نبود من هم در کارم موفق نبودم.
چه سالي به فکر ازدواج افتادي
سال 1388 سال خوب و پرباري برايم بود چرا که شريک زندگي ام را انتخاب و عقد کردم و تقريبا نزديک به هشت سال طول کشيد تا اينکه سال 95 ازدواج کرديم.
همسرم از روز اول دوربينهايم را هووي خود مي دانست
از همان ابتداي دوران عقد و نامزدي تا بعد ازدواج همسرم دوربينهايم را هووي خود مي دانست و به شوخي و حتي در بعضي مواقع جدي پيش فاميل و دوست به دوربينم اشاره و مي گفت هووي من کنارم نشسته و من هم نمي توانم کاري بکنم ولي از طرفي با ديدن عکسهاي زيبا لذت مي برد.
پيشرفتت چطور بود
در هر بار سفر عکاسي همسرم عکسها را مي ديد و مي گفت نيما تو پيشرفتت وحشتناک است و باورم نمي شود که هر دفعه با چه سرعتي داري متفاوت مي شوي و ايشان اين تغيير را تو نگاه عکاسانه ام مي ديد و باور کرده بود که اگر اين روند ادامه پيدا کند ما حصلش موفقيت و پيروزيست براي همين با کارم کنار امد و بعد ازدواج اين شرايط تغيير کرده و درگير کاري هستم که خودم کارفرماي خودم هستم و خرج يک زندگي روي دوشم هست و مثل گذشته و قبل از ازدواجم سفرهاي عکاسي مدون ندارم ولي در کوچکترين فرصت عکاسي مي کنم.
اگر قرار به انتخاب بين همسر و عکاسي باشيد کدام را کنار مي گذاري
سوال سختي مطرح کرديد ولي در چنين شرايطي قطعا با همسرم که شريک زندگي و همراه خوب و بدون بديل در زندگي ام به عکاسي مي روم. شرايطي پيش آمده که شايد جدي هم بوده که بايد يکي را انتخاب مي کردم که کار را سخت مي کرد ولي به هر حال همسرم هم خودش علاقمند به عکاسي هست و خيلي چيزها را در کنار من دارد آموزش مي بيند و بايد گفت استعدادش در زمينه عکاسي بهتر از من است.
هنرجويي هم داريد
زماني که تهران بودم جست و گريخته هنرجو داشتم ولي در آمل فعلا چند نفري هستند که به صورت مدون زير نظرم دارند عکاسي مي کنند
چند تا از عکسهايت به جشنواره تي تي راه يافت
در جشنواره تي تي امل قرار بود هنرجوهايم من شرکت کنند ولي به اصرار دوستان چند اثر فرستادم که سه عکس از من و از چهار هنرجوي من سه عکس از سه نفرشان به جشنواره راه پيدا کرد و در واقع شش عکس از 22 عکس نمايشگاه متعلق به من و هنرجويانم بود.
سختت نيست تجربه ات را در اختيار ديگران مي گذاري
وقتي تجربه شخصي خودت را که با سختي به دست مي آوري در اختيار ديگران قرار مي دهي حس خيلي خوبي به شما دست مي دهد. من توانايي هاي خودم را در عکاسي مي شناسم و حتي از ديدن عکسهاي هنرجويانم ذوق و استقبال مي کنم و اين باعث مباهاتم مي شود که يکي از لذت هاي بزرگ دنياست چرا که با استفاده از تکنيک هايي که من به آنها ياد دادم به اينجا رسيده اند و البته تلاش هاي شان را نيز نمي توان ناديده گرفت. مشکلي با انتقال تجربه ام به ديگران ندارم و در کانال تلگرامم تمام تجربه هاي شخصي و اصول پيچيده عکاسي را با زبان ساده در اختيار همه قرار مي دهم و خيلي از آشنايان راضي از مطالب کاربردي آن هستند و خوشحالم اگر بتوانم نگاه عامه مردم را به عکاسي عوض کنم تا يک پله در اين زمينه رشد کنند.
آيا امکانات خوب باعث پيشرفت مي شود
نگاه حرفه اي در مقوله عکاسي هنوز محدود است مثل جريان شرکت هاي خودرو سازي که توليدات شان هر روز افزايش پيدا مي کند ولي اقبال به مسابقات ماشين سواري فرمول يک به همين اندازه خوب است؟ نگاه محدود و بستگي
به استعداد و تلاش و توانايي هاي افراد دارد.
اولين دوربيني که خريديد
دوربينم را زماني خريدم که ماشين نداشتم و با نصف پول يک پرايد «چهار ميليون تومان»دوربين و لنز خريدم در صورتي که آن موقع مي توانستم با همين پول يک ماشين خوب براي خودم بگيرم.
ايا دوربين را به شخصي امانت مي دهيد
من دوربين مخصوص عکاسي ام را نه تنها دست هيچکس بلکه هيچ عکاسي هم نمي دهم چرا که دوربين متعلق به من است و بايد از خودم فرمان بگيرد.
به همسرتان چه
گاهي وقتها که با هم هستيم براي چند لحظه دوربين را در اختيارش قرار مي دهم ولي اينکه براي کار بيرون بخواهد نه.
استاد هم داشتيد
استادي که سر کلاسش بنشينم نه اصلا نداشتم. وقتي وارد اين کار شدم با ديدن عکس يک عکاس در صورتي که علاقمند باشيد خيلي چيزها را مي توانيد ياد بگيريد مثل نويسنده اي که کتابهاي مختلفي مي خواند و به حدي مي رسد که از نوع نوشتارش خودش مي تواند بنويسد و بنده هم از نوع بيان يک استاد عکاسي خيلي چيزها را فرا گرفتم.
در گنجينه هاي عکست چقدر عکس داري
من هيچوقت عکسهايم را پاک نمي کنم و تقريبا بيش از 100 هزار فرم عکس دارم که اگر بخواهم خوب هايش را جدا کنم شايد به اندازه انگشتان دستم نرسد و يکي از آرزوهايم اين است روزي که نبودم به اندازه انگشتان دو دست عکس معروف از من وجود داشته باشد و هر کسي در هر جا آن را ديد و علاقمند به عکاسي بود بگويد متعلق به نيما مهدي پور است.
آيا عکسهايت شناسنامه هم دارد
در چند سايت معتبر داخلي فروش عکس ثبت شده است و اين عکسها را عموم جامعه بايد ببينند و بپسندند و در صورت نياز بخرند چرا که عموم جامعه هم به عکاسي به عنوان يک هنر نگاه نمي کنند و متاسفنه بايد گفت اين هنر مهجور مانده و در ايران جزو پايين ترين رده هاي هنري محسوب مي شود بنابراين در مغازه هاي فروش تابلو تابلوهاي نقاشي از اقبال عمومي بيشتري براي خريد برخوردار است.
تفاوت بين نقاشي و عکاسي چيست
به نظر من در واقعيت عکاسي صنعت است و نقاشي هنر و افرينش است و در واقع از هيچ اثر خلق مي کنيد ولي عکاس از صحنه موجود پس از ثبت در کامپيوتر و ويرايش و بکار بردن تکنيک هاي مختلف اثري زيبا از خودش به جا مي گذارد.
تغييرات به کمک تکنيک هاي روز
عکسهاي طبيعت براي شرکت در جشنواره ها نياز به يک سري چارچوب دارند اينطور نيست که تمام ماهيت عکس را دگرگون و سپس ارسال کنيد بلکه عکاس مجاز است بسيار کم رنگ و نور و کنتراست را تغيير دهد چون هيچ دوربيني قادر نيست آن چيزي را که انسان مي بيند ثبت کند. اجازه نداريد چيزي به عکس اضافه يا کم کنيد ولي مي توانيد عکس را به ان چيزي که واقعا وجود داشته است نزديک کنيد. در بعضي از جشنواره ها موضوع آزاد اعلام مي شود و عکاس مجاز است هر تکنيکي را که دوست دارد به کار گيرد ولي ماهيت عکس عوض نشود و به سمت پوستر و گرافيک نرود و من به عنوان عکاس طبيعت و حيات وحش تنها دستبردم در عکس رنگ، نور و کنتراست مي باشد و گاهي وقتها هم کراپ يا برش.
احساس مي کنيد چه وقت حرفه اي شديد
زماني که پنج سال پيش فايل يکي
از عکسهاي طبيعتم را پنجاه هزار تومان فروختم و از طريق آن پول درآوردم احساس حرفه اي بودن به من دست داد.
اگر روزي بخواهيد يکي از آثارتان را بفروشيد و کنارش نخواهيد يکي را نفروشيد کدام است
اينجا باز تفاوت بحث عکاسي و نقاشي مطرح مي باشد نقاش هيچ دو اثر مشابهي نمي تواند خلق کند هر چقدر هم دقيق باشد. امکان دارد اين اتفاق براييش بيفتد ولي براي يک عکاس نه چون به هر حال آن عکس را دارد و اين حق را يک بار يا چاپ شده يا به صورت ديجيتالي در اختيار مي گذارد و مبلغي را مي گيرد و به کنار مي رود و اين عکس هميشه با او هست و مي تواند در هر ابعادي که دوست داشت چاپ کند.
ايا سفر خارج از کشور هم داشتيد
من دو سفر به خارج از کشور داشتم سال 89 به ترکيه و سال 92 هم مسيري در داخل کشور عراق رفتم از شهر مرزي قصر شيرين تا اربيل هم رفتم و آنجا بيشتر عکاسي کردم. معمولا در سفرهاي خارجي سعي مي کنم کمتر دوربين با خودم ببرم چون واقعا خانواده اذيت مي شوند.
تصميماتي براي آينده داريد
سال 92 با آقاي حسن زاده کتابي را به نام آمل قلب مازندران چاپ کرديم که 25 عکس از من در آن مي باشد. برنامه براي چاپ کتاب زياد دارم و دارم روي مجموعه هاي عکاسي کار مي کنم.
مستند هم کار کرديد
در زمينه مستند اجتماعي هم کار کردم و آن حس و انگيزه اي که براي عکاسي طبيعت و حيات وحش دارم به هيچ وجه در ژانرهاي ديگر عکاسي ندارم. آن حسي که در طبيعت هستم و شات مي زنم قابل مقايسه با هيچ ژانر ديگري نيست بخاطر همين تمام تلاش و انرژي ام صرف عکاسي طبيعت و حيات وحش مي شود.
اهداف براي اينده
يکسري برنامه هاي عکاسي موضوعي در پيش دارم و مطمئنا چاپ کتاب با نگاه موضوعي به حيات وحش و طبيعت هم در کنارش هست چون قاعدتا آنچه که مي ماند کتاب است و براي همين تجربه سال 92 باعث شد که من به اين سمت سوق پيدا کنم.
چه شد که از معدن به عکاسي گرايش پيدا کرديد
گاهي شرايط کار و زندگي روبروي هم قرار مي گيرند. ساال 86 پس از اتمام دانشگاه وارد معدن شدم و قرار بود شرايط تغيير کند و من در معادن استان مازندران کار کنم. با وجود صبر چيزي عوض نشد و با توجه به اينکه يکي از مهندسين خبره معدن بودم و در بهترين معادن هم کار کردم ولي من براي زندگي کردن کار مي کردم و همين باعث شد که براي تشکيل و ادامه زندگي کار در معدن را رها و با علاقه شديد به عکاسي به اين حرفه روي بياورم.
زمان چقدر براي شما مهم است
در عکاسي هر چند مديريت زمان با خود من است ولي در حيطه کاري ام وقتهايي را عکس مي گيرم يا در حال ويرايش هستم و هميشه با عکسها درگيرم و مطمئنا زماني که عکاسي مي کنم وقت بيشتري را صرف هنر و کارم مي کنم ولي برعکس کار معدني مداوم نيست.
هر که دور ماند از اصل خويش باز جويد روزگار وصل خويش
با توجه به اينکه 32 سال در تهران زندگي کردم ولي آنجا را براي زندگي قبول ندارم براي کار خيلي خوب و شرايط بهتر است و از نظر اقتصادي گردش مالي خوبي جريان دارد.
اعتقاد به طبيعتت به چه اندازه است
هميشه عاشق اين بودم که کنار دريا زندگي کنم و جنگل نزديکم باشد. به کوه دسترسي داشته باشم و آمل اين شرايط را براي من در واقع مهيا کرد و با يک ربع فاصله تا دريا و جنگل و نيم ساعت به رشته کوه البرز مي رسم.
توصيه به جوانان
سنم کمتر از آن است که بخواهم توصيه اي داشته باشم اما نکاتي را براي علاقمندان و نوآموزان عکاس بيان مي کنم؛ مهم نيست چه وسيله اي براي ثبت عکس در اختيار دارند، از گوشي هاي ارزان قيمت گرفته تا دوربين هاي عکاسي چند ميليوني. ديد خود را تقويت کنند وقتي نگاه شان به اطراف، عکاسانه و دقيق باشد منجر به خلق عکس هايي زيبا خواهد شد.
سعي کنند از عکاسي پول در بياورند اين اتفاق باعث مي شود با قدرت بيشتري مسير را ادامه و انگيزه لارم براي ادامه کار در آنها ايجاد شود.دوربين و امکانات خود را بشناسند و توانايي هاي خود را با مطالعه و استفاده از کلاس درس اساتيد عکاسي ارتقاء دهند.با انرژي مثبت دوربين در دست بگيرند و مطمئن باشند طبيعت ده ها بار بيشتر اين انرژي را به شما باز خواهد گرداند.
براي شما چه چيزي سازنده بهترين عکس از حيات وحش است؟
من تلاش مي کنم تا در عکسهايم، طبيعت و آنچه که در محيط است را با يک نور لطيف و يا يک سايه تاريک همراه کنم. صبر، مهم ترين فاکتورلازم در زندگي يک عکاس است. براي هر عکس، زمان و تلاش زيادي نياز است، در برخي شرايط، صبر، يک امتياز مهم به حساب مي آيد.
حرف پاياني
در پايان از همسر و پدر و مادرم به خاطر تمام حمايت هاي چندين ساله شان تشکر مي کنم و از شما هم به خاطر فرصتي که در اختيار بنده قرار داديد کمال تشکر را دارم . اميدوارم دوهفته نامه صبح آمل به عنوان رسانه اي بومي بتواند بيش از پيش رسالت هاي خود را به انجام برساند.
