گروه گزارش صبح آمل: پوریا حق پناه
انسان به حکم انسان بودنش از مهاجرت و یا گردشگری لذت می برد. مسافرت هایی تحت چارچوب تجارت، سیاحت، زیارت و گاهی هم درمان. خلق خاطرات زیبا و تسکین روحی از مهم ترین دلایل لذتی است که هر انسانی از مسافرتش برده است.
مسافرت شباهت زیادی به بازی شطرنج دارد. هم از نظر تفکر حاکم بر هر دو و هم از این منظر که هیچ دو بازی شطرنج و هیچ دو مسافرتی 100% مشابه یکدیگر نخواهند بود.
انتخاب دقیق مقصد، مسیر راحت، امن و بدون ترافیک یا دست کم، کم ترافیک، وسایل شخصی مورد نیاز، ابزارهای ایمنی لازم، شرایط آب و هوایی مسیرها و مقصد، اقامتگاه مطلوب، تفرجگاه ها و زیارت گاه ها و ده ها موردی که باید شدیدا در ارتباط با آن خوب فکر شود تا سفری امن و راحت و بی دغدغه ساخته شود.
نهادها، سازمان ها و گروه های مختلفی همواره در تلاشند تا موجبات تسهیل سفر مسافران و گردشکران را فراهم آورند. به نوعی این گروه ها در تلاشند که بخش مهمی از نیازهای مسافران را از پیش تدارک ببینند تا مسافران نیاز به تجربه زیادی برای خلق یک سفر مناسب نداشته باشند. اما تناقضات بسیار زیادی در رویه این گروه ها دیده می شود که به نوعی شاید بتوان آن را ناشی از سودمندی خود آن گروه ها دانست اما به واقع به قطعیت نمی شود این دلیل را برای آن در نظر گرفت.
سالیانه چند صد میلیون سفر شب در تمامی نقاط کشور ثبت می شود. سفرهایی گاهی دور و گاهی نزدیک. برخی ها سیاحت و برخی دیگر زیارت. اطلاعات و آماری که از سوی سازمان ایران داده می شود وضعیت خطر را در سیستم گردشگری ما حکایت می کند.
بر طبق آمار، ایرانی ها علاقه چندانی برای استفاده از هتل به عنوان اقامتگاه خود ندارند. از آن سو اکثر ایرانیان اقامتگاه خود را منزل بستگان و آشنایان قرار می دهند. توجه به درصد 73% از مسافرانی که منزل بستگان را انتخاب نموده اند و تنها 4% از مسافرانی که هتل ها و مراکز اقامتی عمومی دیگر را ادله ای قطعی بر این مدعاست. شرایط وقتی سوال برانگیز تر می شود که بدانیم میزان استفاده از چادر برابر با هتل یعنی 4% و ویلا و آپارتمان اجاره ای دو برابر هتل ها یعنی 8% است. ظاهرا گران بودن اتاق های هتل مهم ترین دلیل این چینش می باشد.
برای برخی این واقعیت پذیرفته شده است که هتل ها جذابیت چندانی برای ایرانیان ندارند. برخی از فعالان این عرصه نظر مخالفی دارند و اعتقاد دارند اکثرا خانواده ها در آرزوی استفاده از هتلند اما توان مالی آن را ندارند. این دو نگاه نشات گرفته از دو نوع نگاه متفاوت به عرصه گردشگری است.
به طور متوسط در هر سال 00% از خانوارهای ایرانی در تابستان دست کم یک سفر داشته اند.
این تعداد چیزی بیشتر از 12 میلیون خانوار است. بنابراین توجه به موضوع گردشگری الزاما باید در اولویت قرار بگیرد. می دانیم که صنعت توریسم اولین صنعت متنوع و محبوب و سومین صنعت پردرآمد پس از نفت و خودرو است اما سوال بزرگ اینجاست که برای رشد و توسعه این صنعت پردرآمد چه کرده ایم؟
با در نظر گرفتن اینکه حدود 80% مسافران و گردشگران از قشر متوسط و کم درآمد جامعه هستند روند صعودی ساخت هتل های لوکس به نوعی بی توجهی به نیاز مسافران است. هتل های لوکسی که متاسفانه حتی در دوران پیک سفر نیز پر از خالی اند و هر اتاق خالی هم چندین هزار تومان خسارت است. نتیجه این ضرر و زیان و آمار این تعداد اتاق های پر نشده تو هم به صرفه نبودن را در هتلداران تقویت می کند و توهم نابودی فرصت و سرمایه را در مدیران. در چنین زمان و وضعیت هر مدیری تصمیم به کاهش هزینه های خود می گیرد.
از تعدیل نیرو موضوع آغاز می گردد. ارائه تخفیفات به فراخور زمان و عدم افزایش نرخ ها و … البته برخی از کارشناسان این نقطه را نقطه آغاز کاهش کیفیت خدمات هتل ها می دانند و معتقدند که با انجام امور اینچنینی است که برخی از مسافران از عدم هم خوانی کیفیت هتل با ستاره های آن معترضند. یکی دیگر از مهم ترین دلایل عدم استقبال درصدی از جامعه از استفاده از هتل عدم هم خوانی کیفیت با ستاره ها عنوان می گردد. هتل های 5 ستاره ای که کیفیت هتل 4 ستاره را هم ندارند و یا 4 ستاره ای که در حد 2 ستاره هم نیستند.
این واقعیت را کسی نمی تواند کتمان نماید که قیمت هتل ها نسبت به وضعیت معیشتی و اقتصادی بسیاری از خانوارهای کشور هم خوانی ندارد. اینکه تعداد استفاده کنندگان از چادر تقریبا با تعداد استفاده کنندگان از هتل برابر است ما را به مقایسه قیمت این دو می رساند که خرید یک چادر 4 نفره به اندازه اجاره یک شب اتاق 1 تخته در یک هتل 4 ستاره نیز هزینه بردار نیست. بنابراین خانواده ای که با دو دو تا چهارتاهای خودشان به مسافرت آمده اند چگونه بتوانند از این سیستم استفاده نمایند.
سونامی ساخت هتل های لوکس کمی اسکان ارزان قیمت مسافران را تحت الشعاع قرار داده اما همچنان اتاق و ویلاهای فراوانی در سطح شهرهای توریستی یافت می شوند که هزینه ای کمتر از هتل را برای مسافران دارند. اتاق و خانه هایی که به هر سویی بنگری تعداد زیادی از متصدیان اجاره آنها را خواهی دید. درست است کمی بی نظمند اما کار راه اندازند.
گفتگوی کوتاهی با یکی از مسئولین دولتی عرصه گردشگری در این زمینه تنها تداعی گر یک کینه و نفرتی کهنه بود. از پر نشدن اتاق هتل های لوکس و اینکه هتل ها در حال ضرر دادن هستند با ادبیاتی سخن می رانند که تامل برانگیز بود. اینکه مسافران مانند سابق ماه ها پشت رزرو نمی ایستند چه نکته مثبتی را می تواند برای صنعت گردشگری داشته باشد. با فرض اینکه این جمله صحیح باشد که سابقا خانواده های ایرانی بیشتر از امروز از هتل ها استفاده می کردند نشان از ضعف هتلداران است یا ضعف اقتصادی جامعه؟ شکست سرمایه گذاران در عرصه هتلداری چه سودی می تواند به صنعت گردشگری برساند. اینکه برخی از فعالان این عرصه به قطعیت در رابطه با شکست اقتصادی هتلداران و عدم بازگشت سرمایه در این رسته تاکید دارند چه دلیلی می تواند داشته باشد؟
درست است اقشار کم درآمد، اقامتگاه های ارزان قیمت می خواهند اما یادمان نرود 10% از مسافرانی که هتل ها را مقصد اقامت خود قرار می دهند، از هتل های لوکس استفاده می کنند. بنابراین اینکه هتل های لوکس به جای افزایش درآمد به فکر کاهش خسارت خود هستند هیچ نکته خرسند کننده ای را بارور نمی سازد بلکه نشان از یک بحران در زمینه تامین زیر ساخت های صنعت گردشگری دارد.
اکثریت مردم به هتلداران به شکل حاجی حجره داران بازاری می نگرند که گران فروشند و تمامی هم و غمشان خالی کردن جیب مردم است. اما در واقع نه تنها چنین نیست بلکه هتلداران با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنند که از نمای بیرون قابل رویت نیست. یک نگاه دو سویه به مشکلات مسافران و هتلداران ما را به استاندارد سازی می رساند. بیش از 10 سال است از استانداردسازی صحبت می شود اما در مقام عمل هیچ اتفاقی رخ نداده. بسیاری از مدیران سازمان های ذیربط گمان می کنند اگر از الف تا ی را برای مسافران بشود پیش بینی کرد و رفع نمود استانداردسازی شده. در حالی که استانداردسازی به هیچ وجه چنین نیست. تصور باطل و سهل انگاری که از استانداردسازی در تصورات مسئولین جای گرفته یا نشان از عدم اطلاعشان است و یا اینکه نمی خواهند امر مثبتی اجرایی شود.
خواسته هتلداران در بحث استانداردسازی به جا و به حق است. ابتدا باید دقت نمود در شرایط موجود اصلا توان استانداردسازی در هتلداران وجود ندارد و در مرحله دوم این خواسته قطعا منطقی است که عواملی که جهت انطباق استاندارد سازی های هتل ها معرفی می شوند خود استاندرد باشند و دانش، تخصص و تجربه لازم را داشته باشند یا به عبارتی دیگر سازمان هایی که می خواهند استانداردسازی کنند ابتدا خودشان را استانداردسازی کنند. زمانی که نه حمایت مستقیم و غیر مستقیمی از سرمایه گذاری های هتلداران صورت می گیرد و نه امکان جذب نیروهای متخصص خارجی فراهم است و نه در ارتباط با جذب نیروهای متخصص چه در زمینه هتلداری و چه در زمینه استانداردسازی پشتیبانی صورت می گیرد کمی غیر معقول خواهد بود تصور کرد که هتلداران بتوانند در این امر موفق شوند، شاید تنها مشوق هتل ها در رابطه با استانداردسازی تفویض تعیین نرخ به جامعه هتلداران باشد، البته با نظارت عالیه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری.
ابتدای اجرای طرح هدفمندی کردن یارانه ها از ذهن هیچ هتلداری خارج نخواهد شد زمانی که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از سبد حمایتی از هتلداران سخن می گفت اما با گذشت زمان تنها هزینه های هتل ها افزایش سرسام آوری داشته و سازمان هم به وعده های خود عمل نکرده است.
اتفاق عجیبی که در سال 94 رخ داد در اجرای ماده 25 آیین نامه «ایجاد، اصلاح، تکمیل، درجه بندی و نرخ گذاری تاسیسات گردشگری و نظارت بر آنها» و بندهای اضافه شده به ماده 1 این آیین نامه نشان از تلاش دولت برای نفوذ و سیطره همه جانبه به فعالیت های بخش خصوصی بوده است. پذیرفتن و رسمیت دادن به خانه ها، ویلاهای شخصی، اقامتگاه های دربستی تحت عنولان خانه مسافر یا طرح اسکان مسافر فاجعه ای عظیم در بخش هتلداری و صنعت گردشگری خواهد بود. وقوع این رخداد بی شک ناشی از اجرای سیاست های اشتباه در این عرصه است. جالب آن است که سازمان میراث فرهنگی جهت تدوین پیش نویس آیین نامه مذکور در چندین نوبت نظر بخش خصوصی را جویا شده است اما در نهایت آنچه مد نظر خودشان بود را اعمال کردند بدون توجه به آنکه دستورالعمل حرفه ای که مد نظر دولت بوده وظیفه جامعه هتلداران است و نه دولت.
البته جامعه هتلداران تصحیح قوانین مالیاتی را گامی مثبت رو به جلو قلمداد می کنند. کاهش مالیات هتل ها و معافیت مالیاتی هتل های تازه تاسیس کمی از دغدغه های هتل ها برای تامین هزینه هایشان کاسته است. اما وعده های تسهیلات کم بهره همچنان در حد همان وعده باقی مانده اند. باید پذیرفت تا زمانی که هتلداران در فکر تامین هزینه های خود هستند ذهنشان مکانی برای نوآوری و ابتکار را در خود نمی یابد. هر چند ابتکار و نوآوری ها به راحتی دارای مجوز نمی شوند. گرفتن مجوز برگزاری جشنواره ها شباهت بسیار زیادی با هفت خان رستم دارد. اداره فرهنگ و ارشاد از یک سو و اداره اماکن از سوی دیگر ورای سخت گیری های اعطای مجوز، بنا به گفته آقای مهدی براتی مدیر عامل هتل پارسیان استقلال، سهم خواهی های خاص خودشان را هم خواهند داشت.
با رعایت جنبه انصاف در این مقابله که از یک سو مسافرانی که از گرانی هتل ها می نالند و با وجود اشتیاق توان آن را ندارند که در هتل ها اقامت گذینند و هتلدارانی که با سرمایه گذاری های بسیار زیاد با اتاق های خالی مواجه اند از سوی دیگر، بحران را به شدید ترین وضعیت ممکن می رساند.
درست است که مسئولین ذیربط مسائل و مشکلات هتل ها را داخلی معرفی می کنند و مسائلی چون اینکه مدیران هتل ها اکثریت بدون مدرک هتلداری هستند و تنها با داشتن سرمایه پا به این عرصه گذارده اند و با بی توجهی های خاص خودشان را عامل های اصلی می دانند اما بلا تردید این پاس کاری ها تنها به صنعت گردشگری و مردم آسیب می رساند بدون آنکه مسئولیت این فاجعه گریبانگیر شخصی و سازمان و گروهی گردد. تبدیل شدن مسافرت به یک کالای لوکس، کاهش 5 درصدی اقامت هتل ها و سایر مواردی که همگی در همین راستا هستند هیچ پاسخ روشنی ندارند.
آمارهای اداره میراث فرهنگی که می بایست به عنوان فانوس راهی برای بهبود وضعیت موجود و شرایط فعلی باشد، تمام پتانسیل و توان خود را برای بزرگنمایی خود به عنوان مسئولی کار درست به کار برده است. با نگاهی واقع بینانه تغییرات در سال های اخیر صرفا تغییر نام سفر- شب به اقامت- شب بوده است.
در سال 92 سهم مدارس از مسافران 14%، سهم منازل استیجاری 17% و متاسفانه سهم هتل ها تنها 8% بوده. جدای آنکه با این آمار و آمارهای اینچنینی تعداد چند درصد از آمار واقعی هتل ها مفقود شده، سازمان میراث فرهنگی از آمار ضعیف 8% با عنوان آمار میلیونی نام برده بود.
نوروز 95 محل مناسبی برای یک تحقیق مقایسه ای از وضعیت اشغال هتل هاست. استان زنجان با افزایش 8 درصدی از ضریب اشغال در مقابل استان گیلان با کاهش 33 درصدی نسبت به نوروز 94. در حالی که تمامی آمار و ارقام از افزایش میزان مسافر و گردشگر به استان گیلان خبر می دهند.
رخدادی که در زنجان باعث رشد شده است از نگاه مسئولان کاهش ظرفیت اسکان مدارس، جلوگیری از پذیرش افراد غیر فرهنگی در مدارس، منع نصب چادر در سطح شهرها بوده است. در مقابل در گیلان معضلات، مسافر کاشانه ها، اقامت غیر فرهنگیان در مدارس، طرح های دولتی و نگاه غیر تخصصی بر اجرای طرح ها عنوان شده است. درآمد 5/3 میلیارد تومانی مدارس استان گیلان در ایام نوروز خود مهر تاییدی بر این موضوع است. اردبیل هم وضعیتی مشابه با گیلان را داشته و از وضعیت نابسامان مراکز اسکان مسافران و مدارس که قطعا وظیفه اصلی شان بحث آموزش است نه اسکان گردشگر رنج برده است تا 40% کاهش را در ضریب اشغال هتل ها تجربه کند.
این جمله بی شک صحیح است که مسافران می توانند محل اقامت خود را شخصا انتخاب کنند اما انتخاب هتل ها و مراکز رسمی اقامتی اقدامی است که باعث رشد این صنعت می گردد. چرا که هتل ها مهم ترین پایه صنعت گردشگری محسوب می شوند. حمایت و پشتیبانی نهادهای وابسته به امر گردشگری از سازمان میراث فرهنگی گرفته تا آموزش و پرورش و حتی استانداری ها و سایر دستگاه های دولتی نتیجه محسوس خواهد داشت. نکته ای که گویا مسئولین قصد درک آن را ندارند.
به نظر می آید تا زمانی که اقتصاد تک محصولی متکی بر فروش نفت وجود دارد، گردشگری در حاشیه قرار خواهد داشت. همان طور که پیش تر بسیان شد توریسم سومین صنعت پردرآمد دنیا می باشد که متاسفانه در کشور ما کمی مورد کم مهری واقع شده است. قرار گرفتن مسئولین در مقابل صنعت گردشگری هیچ جای شک و توجیهی ندراد.
نگاه به وضعیت و جایگاه ایران در رتبه بندی های جهانی و تجزیه و تحلیل وضعیت، روشنگر نگاه مسئولین خواهد بود. چندی پیش ایران در لیست پر جاذبه ترین کشورهای دنیا برای گردشگران در رتبه دهم قرار گرفت. اما در مقام عمل اوضاع خراب تر از آنی است که تصور شود در حالی که این پتانسیل در ایران وجود دارد که جزو 10 کشور برتر جذب توریست باشد اما در میان 141 کشور موجود در این لیست، ایران در رتبه 97 قرار گرفت. دقت به ریز مختصات این رده بندی حساسیت را بیشتر می کند در حالی که ایران در رقابت پذیری قیمتی در رتبه اول این لیست ایستاده است. در رقابت اولویت دهی به گردشگری در رتبه 131 این لیست و در اولویت دهی دولت به صنعت گردشگری در رتبه 132 قرار گرفته است. موشکافی در این لیست منتقدانی که بر تعداد هتل ها اعتراض و انتقاد دارند را به چالش می کشد. چرا که رتبه ایران در زمینه زیر ساخت خدمات گردشگری( با درجه اهمیت اول برای هتل ها) 111 است. شایان ذکر است وضعیت فعلی که آمار آن در سطور بالا عنوان شده وضعیت بسیار بهبود یافته ای از سال های پیش است. چرا که ایران با 6 میلیون گردشگر خارجی، امروز در این رتبه قرار گرفته است. در حالی که در سال 2010 تنها 3/3 میلیون گردشگر ایران را مقصد مسافرت خود قرار داده بودند. این تعداد در سال 2013 به 7/4 ارتقا یافت تا رتبه ایران در خاورمیانه و مقایسه آن با رتبه های برتر لیست گردشگری جهان یاد کرد.
56 میلیون گردشگر برای 10 کشور برتر خاورمیانه در مقابل 84 میلیون برای یک کشور فرانسه، 75 میلیون آمریکا و 65 میلیون اسپانیا فاجعه ایست که کشورهای صادرکننده نفت در خاورمیانه چشمشان را بر آن بسته اند.
نگاهی اجمالی به صنعت گردشگری بسیاری از چرا و چرایی ها را توضیح می دهد
امنیت شاخص ترین عامل گسترش گردشگری است. جهانگردی جدای آنکه یک قدرت اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی تلقی می گردد پدیده ای به شدت سیاسی است. بازنگری به امنیت داخلی و تهدیدهای خارجی ارتباطات ارگانیک این دو مهم را مشهور می سازد. چنانکه اگر توسعه صنعت گردشگری بدون تجزیه و تحلیل های دقیق و کارشناسانه سیاسی و امنیتی صورت گیرد هیچ گاه به کمال نخواهد رسید. یادمان نرود حضور گسترده گردشگران خارجی در هر کشوری مهر تاییدی بر امنیت آن کشور نیز هست. بدین سان این رابطه یک رابطه 100 درصد دو طرفه است.
با گسترش صنعت توریسم ارتباط این صنعت با مولفه هایی چون امنیت ملی و امنیت خارجی، صنایع حمل و نقل، خدمات، رسانه ها، آموزش و پرورش وارد فاز جدیدی شده است.
در همین حین توجه به رتبه ایران در رنک جهانی که در مولفه امنیت و ایمنی در رتبه 96، هزینه های ناشی از جرم و جنایت در رتبه 110، اطمینان پذیری از خدمات پلیس رتبه 80، شاخص وقوع ترور در رتبه 115 و میزان قتل در رتبه 71 می باشد، بازنگری به اصل امنیت را واجب می سازد.بهداشت و درمان به عنوان دومین شاخص مهم رشد و توسعه صنعت گردشگری همواره از مهم ترین دلایل انتخاب مقصد گردشگران مطرح شده است. این فاکتور در درجه اول به سرانه پزشک توجه می نماید و سپس به وضعیت درمانی مراکز درمان و در ادامه توجهش به شیوع بیماری ها و بهداشت غذایی معطوف می گردد. بهتر است بدانیم سرانه پزشک در ایران حتی از کشورهایی چون مالزی، ویتنام و سوریه هم پایین تر است و مقدار کمی بالاتر از پاکستان، هند و عراق است. در حالی که سرانه استاندارد پزشک 5/3 پزشک به ازای هزار نفر است در ایران تنها بین اعداد 21/1 تا 28/1 متغیر است. با متوقف شدن روند صعودی تربیت پزشک در ایران از سال 2005 این شرایط تا چندین سال آینده به بحران تبدیل خواهد شد که ورای بحث گردشگری جای تحقیق فراوانی دارد.
رتبه ایران در لیست نام برده شده در سرانه پزشک 89، دسترسی به آب آشامیدنی تصفیه شده 69، تخت های بیمارستانی 140، دفع بهداشتی 27 و خوشبختانه در کمترین شیوع ایدز رتبه اول و مالاریا 17 جهان می باشد.
به عنوان فاکتور سوم دارای اهمیت می توان از فرهنگ نام برد. نقش پر رنگ فرهنگ منطقه در جذب توریسم کتمان کردنی نیست. 12 مولفه برای فرهنگ شناسایی شده است. صنایع دستی، زبان محلی، آداب و رسوم، غذاهای محلی، معماری اعم از خارجی و داخلی، مذهب، آموزش و تحصیلات، سبک پوشش، فعالیت های تفریحی، تاریخ، کار و موسیقی 12 مولفه فرهنگ شناسی که هر گردشگری را تحت تاثیر قرار می دهد می باشند. تاکید بر جنبه ها و مولفه های آشکار فرهنگ که به راحتی توسط گردشگران دیده می شود می تواند تاثیر شگرف در توسعه صنعت گردشگری در هر منطقه ای داشته باشد. دقت به این نکته که میزان علاقه گردشگران بومی و غیر بومی نسبت به ابعاد مختلف فرهنگ، یکسان نیست الزام تلقی می گردد. گاها گردشگران غیر بومی با فواصل بسیار نزدیک هم دیدگاه های متفاوتی نسبت به یک مقوله فرهنگی از خود بروز می دهند. بنابر این توجه دست اندرکاران همواره درک چگونگی بروز جذابیت یک فاکتور فرهنگی است.
جدای بحث معماری در فرهنگ که قطعا مقوله ای تاثیرگذار است، معماری ابزار قدرتمندی است که تماشاگر را از لحاظ احساسی تحت تاثیر قرار می دهد. معماری با کیفیت بالا ارزش فرهنگی منطقه و ارزش بازدید از منطقه را افزایش می دهد. معماری وسیله ای برای بیان تنوع فرهنگی و پتانسیل خلاقانه از یک منطقه است. در نگاه نخست، معماری معرف فرهنگ و مناسبات اجتماعی شهروندان آن منطقه است. کسانی که نخستین بار به جایی سفر می کنند نخستین موضوعی که درباره اش قضاوت می کنند نمای شهر، شهرسازی و معماری آن است.
در کنار تمامی موارد نقشه چینی برای مناطق نکته ای است که دست کم در کشور ما هم رعایت می شود و هم چندان تحت چارچوب برنامه قرار نگرفته است. منظور از نقشه چینی ساخت مراکز مورد نیاز اکثریت گردشگران منطقه و جایگذاری آن طبق یک نقشه واحد و تایید شده است. تعیین مقررات چینش هتل ها و استقرار در حد فاصل معین از همدیگر اولین فعالیت الزامی این نقشه است. از دیگر فعالیت ها می توان به برنامه ریزی ساخت مراکز بازی، تفریحی، ورزش، شادی، و سرگرمی اشاره کرد که در افزایش زمان اقامت گردشگران و بازگشت مجدد آنها به منطقه تاثیرات مستقیمی خواهد داشت و دست کم بار تبلیغاتی زبانی مثبتی برای منطقه ایجاد خواهد نمود.
اقتصاد منطقه نیز برای جذب گردشگران اهمیت فراوانی دارد. بازار و وضعیت اقتصادی آن به همراه رونق پیوسته به دلایل متفاوت اعم از وجود کالاهای خاص، شاخصه خرید متفاوت همچون ارزانی قیمت ها ضمن کیفیت و گاهی وسیع تر هزینه راه اندازی کسب و کار به همراه وضعیت مالیات، نکاتی است که از چشمان گردشگران پنهان نمی مانند.
پیش از آنکه قضاوتی همه جانبه را بیان داشت، کمی نگاه را دقیق تر می کنیم و وضعیت هتلداران شهرستان محمودآباد را تجزیه و تحلیل می نماییم. نگاهی کوتاه و گذرا به متن و وضعیت گردشگری آن شهرستان.
شهری که از طبیعت تنها دریا را با خود دارد و نه خبری از جنگل است و نه کوه اما ساحلی وسیع دراد که عمدتا میزبان چادرهاست. هیچ برنامه ریزی برای کنترل و مدیریت دریا و ساحل وجود ندارد. معماری و شهرسازی اش هزاران پرسش با خود به همراه دارد. از نبود قوانین جهت دار و منطقی ساختمان سازی گرفته تا شهرسازی های باری به هر جهت بدون الگوی ساخت و ساز و بدون ساخت و سازهای همراه با معماری های خیره کننده.
در هر حال اقلیم مناسب و آب و هوای معتدلی دارد که برای بسیاری از گردشگران جذب کننده است. اما در کنار اقلیم ارزشمندش جدای بحث فرهنگ و امنیت که مناقشه انگیز است و ممکن است سوء تفاهماتی را به وجود آورد، سه مقوله مهم منطقه فاجعه است.
اولین مقوله به موضوع اقتصاد و بازار توجه دارد. بازار ضعیف بدون شاخص جدا کننده از شهرهای اطراف تقریبا تمامی گردشگران این شهر را جهت خرید به مناطق ایزدشهر و نور راهنمایی می کند.
مقوله دوم نقشه چینی و عدم ساخت و ساز مراکز تفریحی و رفاهی و سرگرمی است. محمودآباد شهری خالی از مصنوعات سرگرم کننده است. حتی یک سینمای ساده هم ندارد و گویا هیچ برنامه ای هم برای ساخت و سازهای گردشگر پسند در دستور کار قرار ندارد.
اما مقوله سوم و مهم ترین مقوله ضعف شهرستان محمودآباد در مقوله بهداشت و درمان است. چندی پیش زمانی که فرماندار محمودآباد سر زده به مرکز درمانی شهدای شهر محمودآباد مراجعه کرد مشکلات این مرکز یکی پس از دیگری عنوان شد. از کمبود پزشک عمومی و نبود پزشکان متخصص تا کمبود پرسنل کادر پرستاری. این مقوله برای یک گردشگر از اکسیژن اگر واجب تر نباشد کم اهمیت تر نیست.
حال به قضاوت نشستن کمی آسان تر است
بر خلاف تمام دنیا خانه های شخصی در اسکان مسافران معتبر و رسمی شده اند. وجود خانه ها و ویلاهای استیجاری که جدیدا اعتبار رسمی یافته اند اما هیچ نظارت عالی و غیر عالی بر کیفیت ارائه شده در آنها وجود ندارد عملا مفهوم کیفیت را از بین برده و این واژه را بی معنا کرده است. در این حال انتقاد از وضعیت کیفیت پایین یا ناموزون با ستاره های هتل ها هم کاری است غیر منطقی.
وعده های دولت در حمایت از هتلداران انجام نشده، دولت سعی در سیطره در این بخش خصوصی دارد، انتظار استاندارد سازی از سمت دولت یک حق تلقی می شود اما تعاریف استانداردسازی هنوز هم برای دولت و هم برای عوامل و دستگاه های انطباق درونی نشده.
یارانه ها هدفمند شده اند و هزینه های هتل ها افزایش یافته اما تسهیلات و یارانه ای به هتل ها پرداخت نشده.
راهکار مناسبی از سوی هیچ مقام مسئولی جهت پایین آوردن قیمت هتل ها با شرط عدم ضرر هتلداران ارائه نمی شود.
در جذب توریست های خارجی دولت بی برنامه است و علاقه ای به این مهم از خود نشان نمی دهد و متاسفانه بسیاری از فاکتورهای استاندارد جذب توریست خارجی بسترسازی هم نشده.
هتل ها تمام هم و غمشان را برای کاهش هزینه هاشان گذاشته اند و جایی برای کاهش قیمت ها وجود ندارد.
برگذاری جشنواره ها یا ممانعت اخلاقی دارد یا سهم خواهی ها آنقدر زیاد است که کلا فراموش شود دردسر کمتری دارد.
سودجویی های برخی از ذینفعان در تعداد کم پزشک سرانه پزشک را در برخی از شهرها به مرز فقر رسانده است. هزینه بالای پزشکی در صورت وجود پزشک لطمات جبران ناپذیری دارد.
سازمان میراث فرهنگی هیچ نیاز سنجی در ظرفیت ها و محدودیت ها انجام نداده و مجوزها بدون برنامه صادر می گردد.
و ده ها مورد دیگر که به تردید سرمایه گذاران در ورود به این عرصه تاثیر شدیدی گذاشته تا ایران ضمن نداشتن تعداد هتل کافی، شاهد نابودی هتلداران باشد. گمان کنم تفسیر شرایط موجود زنگ خطر نابودی هتلداران را به صدا درآورده باشد. بسیار زود دیر می شود گاهی!